انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
ارزیابی اثر بستهموجهای کژفشار اقیانوس اطلس شمالی بر مسیر توفان دریای مدیترانه در زمستان 2012-2011
1
14
FA
سامان
مرتضی پور
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فرهنگ
احمدی گیوی
0000-0002-9487-4862
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
ahmadig@ut.ac.ir
علیرضا
محب الحجه
0000-0002-5906-8486
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
amoheb@ut.ac.ir
محمدعلی
نصر اصفهانی
گروه مهندسی آب، دانشگاه شهرکرد
وضعیت جوی منطقه مدیترانه و ارتباط آن با نواحی مجاور از این نظر که مدیترانه در زمستان نیمکره شمالی دارای فعالیت جوی زیاد است، مورد پژوهش گسترده قرار داشته و بهویژه بر روی تأثیرپذیری این منطقه از مسیر توفان اطلس شمالی و برهمکنش بین این دو مسیر توفان تأکید شده است. در این پژوهش با توجه به دو الگوی معرفی شده در کار احمدی و همکاران در سال 2014 به شناسایی و درک بهتر سازوکار برهمکنش بستهموجها در انتقال از اطلس شمالی به دریای مدیترانه در زمستان گسترده 2012-2011 با استفاده از روشهای نمودار هافمولر، تعیین پوشموج، فعالیت موج و دیدگاه انرژی پرداخته شده است. در این دوره، پنج بستهموج از طریق نمودارهای هافمولر شناسایی و با مطالعه به روشهای فوق نتیجه گرفته شد که از پنج مورد، در دو مورد نمودارهای پوشموج و فعالیت موج حاکی از آن است که بستهموج هنگام رسیدن به اروپا در پادجریانسوی مسیر توفان مدیترانه به عرضهای پایینتر و به سمت شاخه جنوبی اشاره شده در کار لی در سال 2000 و مسیر اول کار هاسکینز و هاجز در سال 2002، نفوذ کرده که منطبق با الگوی معرفی شده اول است. در دو مورد دیگر، بستهموج از قسمت شمالی اروپا عبور کرده و در امتداد مسیر دوم کار هاسکینز و هاجز در سال 2002، جریانسوتر از دو مورد قبل به سمت شاخه جنوبی و مسیر اول منتشر میشود که منطبق با الگوی دوم معرفی شده است. در یک مورد دیگر، عملکرد بستهموج حالتی مخلوط از دو الگوی فوق دارد. بهعبارتی، برای 5 موردی که در زمستان گسترده 2012-2011 تعیین شده است، نتایج نشان میدهد که سازوکار 4 مورد مطابق دستهبندی معرفی شده است و میتواند از نظر آماری در تبیین این الگوهای رفتاری نتیجه قابل توجهی باشد.
فعالیت موج,مسیر توفان,بستهموج,کژفشار,فشارورد,پوش موج
https://www.ijgeophysics.ir/article_33337.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33337_c275ffed9ad9e5c78415fce020c03fe0.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
مدلسازی و وارونسازی فشرده دوبعدی دادههای مغناطیسی منطقه سیاهلت همراه با کاربست روش ماسک سیگنال
15
24
FA
بهروز
اسکوئی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
مهدی
الماسی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
بی بی رابعه
صداقت
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
در این مقاله به مطالعه مغناطیسی منطقه سیاهلت بهمنظور اکتشاف کانسار آهن پرداخته میشود. در این مطالعه علاوهبر روشهای رایج در تفسیر کمّی و کیفی که در اکتشافات ژئومغناطیسی رایج است، به مدلسازی و وارونسازی دادهها پرداخته میشود. در وارونسازی دادهها روشی که میدان مغناطیسی را با کمینهسازی مساحت سطح مقطع توده منشأ مدلسازی و وارونسازی میکند، بهکار گرفته میشود. این روش وارونسازی بر پایه الگوریتم کمترین مربعات وزندار عمل میکند. در وارونسازی دادهها همچنین از روش جدید ماسک سیگنال استفاده میشود، بدینگونه که عملگر وارونسازی بر روی قسمتهایی از سیگنال به نام سیگنال مفید، اعمال میشود. با استفاده از روش ماسک سیگنال اثرات نوفه کاهش مییابد و فرایند همگرایی عمدتاً بر روی سیگنال مفید تمرکز پیدا میکند. وارونسازی دادهها بر روی دو پروفیل صورت گرفته است. یکی از این پروفیلها نشاندهنده دو بیهنجاری شیبدار است که یکی از عمق حدود 10 متر تا عمق حدود 30 متر و دیگری از عمق حدود 10 متر تا عمق حدود 20 متر گسترش دارند. این دو بیهنجاری مجموعاً دارای طول تقریبی 140 متر و ضخامت 4-3 متر هستند. پروفیل دیگر نشاندهنده یک بیهنجاری شیبدار با طول تقریبی 90 متر و ضخامت 5-4 متر است که تقریباً از سطح زمین شروع شده و تا عمق 25-20 متری گسترش دارد. با توجه به مقدار پذیرفتاری مغناطیسی بهدست آمده بعد از وارونسازی دادهها، میتوان کانسار موجود را به هماتیت نسبت داد.
ژئومغناطیس,سیگنال مفید,ماسک سیگنال,مدلسازی,منطقه سیاهلت,وارونسازی
https://www.ijgeophysics.ir/article_33338.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33338_467cc07cb03e7f2f3d7adcca0207f3e1.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
برش نگاری دوبعدی موج ریلی برای پوسته و گوشته بالایی کپه داغ
25
38
FA
فرزاد
مهدویان فرد
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
حبیب
رحیمی
0000-0002-2085-1043
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
rahimih@ut.ac.ir
در این مطالعه نقشههای برشنگاری (توموگرافی) دوبعدی سرعت گروه با استفاده از پردازش تکایستگاهی برآورد شده است. دادههای زمینلرزههای محلی مربوط به بازه زمانی 2006 تا 2013 ثبتشده در 6 ایستگاه سهمولفهای نوارپهن شبکههای لرزهنگاری پژوهشگاه بینالمللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله تحلیل شد. عمده کار در این مطالعه، دستیابی به نتایج برشنگاری با استفاده از روش تکایستگاهی است. برای این منظور، ابتدا بر روی دادهها تصحیحات اولیه صورت گرفته و مدهای اساسی موج سطحی برای 1075 زمینلرزه با استفاده از این روش با تحلیل زمان- بسامد از لرزهنگاشتها جدا شدند. مدهای اساسی موج سطحی جداشده بهوسیله نرمافزار FTAN و منحنیهای پاشش سرعتهای گروه بهدستآمده توسط آن با استفاده از کد نوشتهشده و روش وارونسازی خطی یانوسکایا-دیتمار برای برآورد نقشههای برشنگاری دوبعدی سرعت گروه استفاده شدند. با توجه به نتایج بهدستآمده از برشنگاری دوبعدی در دورههای تناوب پایین 3 و 5 ثانیه (اعماق کم)، یک بیهنجاری سرعت بالا در قسمت جنوبی ناحیه کپهداغ مشاهده میشود که بهصورت کاملاً واضح ناحیه رسوبی البرز-بینالود را از ناحیه کپهداغ جدا کرده است؛ بنابراین میتوان یک جدایش مرزی را بین ناحیه البرز-بینالود و ناحیه کپهداغ قائل شد. در دوره تناوب 20 ثانیه، یک بیهنجاری سرعت بالا از شمال تا جنوب منطقه کشیده شده است. در غرب این بیهنجاری پرسرعت نیز یک بیهنجاری کمسرعت وجود دارد که مرز واضحی را ایجاد کرده است. در دوره تناوب 35 ثانیه مدل برشنگاری بهدست آمده وجود یک بیهنجاری پرسرعت و کمسرعت را در فواصل نزدیک به گوشته بالایی آشکار میکند که با مرز واضحی از یکدیگر جدا شدهاند.
برشنگاری دوبعدی,سرعت گروه,امواج سطحی,بیهنجاری,کپهداغ
https://www.ijgeophysics.ir/article_33339.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33339_ea767afbb70a759a30f39aefd637affe.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
کاربرد روش مغناطیسسنجی برای اکتشاف کانهزایی مس و طلا در محدوده اکتشافی پلیمتال باشماق هشترود
39
48
FA
امیر
امیرپور اصل میاندوآب
دانشگاه صنعتی سهند
am_amirpour@sut.ac.ir
قهرمان
سهرابی
دانشگاه محقق اردبیلی
q_sohrabi@yahoo.com
محمد
نصیری گنجینهکتاب
دانشگاه صنعتی سهند تبریز
اثرات مغناطیسی سنگها ناشی از ترکیب مغناطیس القایی و بازماند موجود در آنهاست که این اثرات موجب ایجاد آشفتگی در میدان مغناطیسی زمین در محل حضور آن سنگها میشود. بیهنجاریهای مغناطیسی یا در اثر فرایندهای آتشفشانی یا رسوبی اولیه و یا در اثر فرایندهای ثانویه مانند دگرسانیها ایجاد میشوند که هردوی این پدیدهها موجب تولید یا از بین رفتن کانیهای مغناطیسی در محیط میشوند. در اکتشاف کانسارها، فرایندهای ثانویه تاثیرگذار بر سنگها که در آن سنگ میزبان یا ذخیره کانهزایی مرتبط با سامانه گرمابی (هیدروترمال) باشند، از اهمیت خاصی برخوردارند. کاربرد روشهای اکتشافی زمینمحیطی در این مورد به صورت پیجویی سیگنال مغناطیسی مرتبط با خود ماده معدنی است و یا مرتبط با سنگهای باطله همراه کانهزایی که میتواند بهمنزله یک روش غیرمستقیم برای اکتشاف کانسارهای مد نظر مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه نتایج حاصل از کاربرد روش مغناطیسسنجی برای اکتشاف کانسار مس و طلا در محدوده پلیمتال باشماق واقع در شهرستان هشترود استان آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه روش ژئوفیزیکی معمول برای اکتشاف کانسارهای مس، روش ژئوالکتریکی (قطبش القایی و مقاومتسنجی) میباشد، روش مغناطیسسنجی غالباً بهعنوان یک روش غیرمستقیم اکتشاف کانههای مذکور مطرح میشود. بعد از مطالعات زمینشناختی مقدماتی و تعیین محل رخنمونها و روند تقریبی کانهزایی، شبکه داده برداری شامل 31 خط دادهبرداری شرقی - غربی به فاصله 20 متر و فاصله نقاط 10 متر طراحی و اجرا شد. البته حین دادهبرداری فاصله نقاط اطراف محل مرتبط با کانهزایی گاه تا 2 متر نیز کاهش یافته است. درکل حدود 3000 نقطه دادهای برداشت شد. در مرحله پردازش، بعد از حذف اثر تغییرات روزانه، میدان صافیهای کاهش به قطب، حذف اثر روند مغناطیسی و ادامه فراسو برای تفسیر بر روی نقشه انجام گرفته است. در نتیجه این برداشتها، یک سیگنال منفی به طول تقریبی 700 متر با شدت کم و روند شمالغربی- جنوب شرقی منطبق بر شواهد و رخنمونهای کانهزایی مس - طلا به همراه چند سیگنال مثبت مرتبط با کانهزایی آهن (اولیژیست و مگنتیت) مشخص شد. با توجه به اینکه سیگنالهای مثبت و منفی ظاهرشده حالت دوقطبی نداشته و از هم مجزا هستند، از صافیهای مشتق افقی از جمله سیگنال تحلیلی استفاده نشد. باید توجه داشت آنچه بهعنوان سیگنال منفی در این نقشه ظاهر شده است نشاندهنده زون خردشده میزبان کانهزایی مس و طلاست و باید برای تکمیل عملیات اکتشاف، دادهبرداری به روش IP انجام یابد. در مرحله مدلسازی نیز با استفاده از خروجیهای نرمافزار ژئوسافت و با توجه به نتایج اعمال صافی ادامه فراسو، مدلی سهبُعدی از زون شکسته دربرگیرنده کانسار مس ارائه شده است. نتیجه قابل برداشت از این مطالعه این است که انجام مطالعات نسبتاً ارزان مغناطیسسنجی در محدودههای مس خصوصاً در کانهزاییهای مرتبط با شکستگیها، با ارائه تصویری از گسلها و شکستگیهای منطقه زمینه را برای بهکارگیری بهینه روشهای تکمیلی از جمله روش قطبش القایی فراهم میسازد.
کانهزایی مس,ژئوفیزیک,مغناطیسسنجی,پلیمتال باشماق
https://www.ijgeophysics.ir/article_33341.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33341_9b047e154ad51ea2f72bbe034e9946e0.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
ادامه فروسوی پایدار دادههای میدان پتانسیل با استفاده از منظمسازی تیخونوف برای تخمین عمق تودههای معدنی
49
66
FA
کمال
علمدار
دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد
ادامه فروسوی دادههای میدان پتانسیل بهعنوان ابزاری کارآمد در تفسیر و پردازش دادههای ژئوفیزیکی مورد استفاده قرار میگیرد. مشکل استفاده از این روش، ناپایدار بودن نتایج آن است. از لحاظ اصول نظری، گسترش دادههای میدان پتانسیل (به سوی بالا یا پایین) باید در نواحی بدون حضور توده انجام گیرد. در مورد ادامه فراسو، این اصل مهم رعایت میشود، اما در مورد ادامه فروسو گسترش دادهها به طرف منبع زیرسطحی باعث نقض اصل نظری و ناپایدار شدن نتایج میشود. برای حل این مشکل راهکارهای مختلفی توسط پژوهشگران ارائه شده است. منظمسازی تیخونوف یکی از این راهکارها است که در آن بر پایه راه حل کمینهسازی، صافی پایینگذری در حوزه طیف فوریه طراحی میشود که موجب پایدارسازی نتایج ادامه فروسو خواهد شد. در این مقاله انتخاب مقدار بهینه پارامتر منظمسازی با استفاده از تشکیل هنج (نُرم) مقادیر ادامه فروسو انجام میگیرد. در این رابطه نقطه کمینه نسبی هنج به عنوان محلی برای انتخاب پارامتر در نظر گرفته میشود. در این مقاله روش ارائه شده، روی دادههای میدان پتانسیل مصنوعی در حالتهای دوبُعدی و سهبُعدی به کار برده شده است. نتایج نشان میدهند که هنگامی که عمق ادامه فروسو به عمق قرارگیری سطحیترین توده نزدیک میشود، نقطه کمینه نسبی هنج به تدریج از بین میرود. لذا از این روش میتوان به عنوان معیاری برای تخمین عمق سطحیترین توده نیز استفاده کرد. همچنین این روش روی دادههای مغناطیس چهارگوش زمینشناسی استان یزد و دادههای بیهنجاری بوگر معدن سنگ آهن شواز در استان یزد بهکار برده شده است. در این بررسی از کد برنامهنویسی به زبان متلب به نام REGCONT استفاده شده است.
میدان پتانسیل,ادامه فراسو,ادامه فروسو,منظمسازی تیخونوف,پارامتر منظمسازی,نُرم تابع,چهارگوش زمینشناسی یزد,معدن سنگ آهن شواز
https://www.ijgeophysics.ir/article_33343.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33343_fc554cee26097ea10bb71ef4b1676185.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
کاربرد مدلسازی پیشرو و الگوریتم پردازشی مناسب در تعیین محل قنات به روش GPR
67
82
FA
سجاد
قنبری
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
محمد کاظم
حفیظی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
روش رادار نفوذی به زمین (GPR)، به دلیل توان بالای تفکیک، سرعت زیاد در برداشت دادهها و غیرتخریبی بودن، بهترین روش نسبت به سایر روشهای ژئوفیزیکی برای مطالعات نزدیک به سطح است. یکی از موارد مناسب برای مطالعه با این روش، تعیین محل گالری قناتهای آبدار نزدیک به سطح به دلیل تباین قابل توجه ویژگیهای الکتریکی و الکترومغناطیسی قنات آبدار نسبت به محیط اطراف آن است. به همین منظور، یک مطالعه دوبعدی با برداشت دادهها در منطقه مشکان کاشان و با استفاده از آنتنی با بسامد مرکزی 250 مگاهرتز انجام پذیرفت. در رادارگرام اولیه، نشانههای مربوط به هدف مورد نظر بهخوبی مشاهده نشد. ازینرو، هدف این مقاله با توجه به شرایط قنات مذکور، بر آن بوده است که ابتدا با مدلسازی پیشرو و سپس با اعمال پارامترهای پردازشی مناسب، تا حد امکان به اهداف موردنظر نزدیک شویم. رادارگرام مطلوب نهایی با بهکارگیری پارامترهای پردازشی مانند تصحیح اشباع سیگنال، صافیهای میانگذر، بهره جبران نمایی و گسترش هندسی و بردارنده زمینه، بهدست آمد. خاک منطقه شامل مقادیری از ماسه، گراول و سیلت بوده و میانگین مقاومت ویژه الکتریکی آن تقریباً برابر 200 اهممتر است. تحلیل سرعت سیر موج برای تعیین عمق قنات، بر اساس محاسبه مقدار میانگین سرعت امواج با توجه به جنس زمین منطقه مورد مطالعه، انجام پذیرفته است. در پایان، همخوانی مناسبی میان برونداد مدل طراحیشده و نتایج حاصل از تفسیر رادارگرام و شرایط واقعی زمین مشاهده شد. همچنین توانایی GPR با توجه به عمق کم هدف مورد نظر و وضوح بالای موردنیاز بهخوبی به اثبات رسید.
پردازش رادارگرام,تحلیل سرعت,رادار نفوذی به زمین,قنات,مدلسازی پیشرو
https://www.ijgeophysics.ir/article_33345.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33345_ca6954439ab8354264f6770f1ed14942.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
تحلیل ماهیت و ساختار باد سیستان
83
109
FA
محسن
حمیدیان پور
دانشگاه سیستان و بلوچستان
عباس
مفیدی
0000-0002-5050-0033
دانشکده جغرافیا، دانشگاه فردوسی مشهد
abbasmofidi@um.ac.ir
محمد
سلیقه
دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران
در پژوهش حاضر با استفاده از دادههای با توان تفکیک بالا در مقیاس 20 کیلومتر حاصل از ریزمقیاسنمایی دینامیکی دادههای واکاوی NNRP1 با مدل دینامیکی RegCM طی یک دوره دهساله (2010-2001) ماهیت و ساختار باد سیستان مورد بررسی قرار گرفت. نخست، ویژگیهای باد براساس دادههای سطح زمین ایستگاه زابل مطالعه شد. پس از آن دادههای ریزمقیاسنمایی شده حاصل از مدل با دادههای ایستگاه یادشده مورد ارزیابی قرار گرفت و با تایید عدم تفاوت معنیدار بین دادههای خروجی مدل و دادههای ایستگاه در سطح زمین، تحلیل ماهیت و ساختار باد انجام شد. بهطور کلی مقاله به دو بخش ماهیت و ساختار باد سیستان تقسیم شده است. بررسی ماهیت باد نشان داد در مقایسه با دادههای تفکیک 5/2 درجهای، ریزمقیاسنمایی دینامیکی با توان تفکیک بالا، نتایج بیشتری در مورد آرایش فضایی سامانههای موثر بر باد سیستان و همچنین ساختار دقیقتری از نحوه وقوع این باد به نمایش میگذارد. انتخاب یک مقیاس مناسب در پژوهش حاضر نقش برجسته کمفشار سیستان و پرفشارهای کوههای خراسان را به عنوان سامانههای محلی در تشکیل و تکوین ویژگیهای محلی باد سیستان آشکار ساخته است. بررسی ساختار باد بر اساس خروجیهای مدل بیانگر آن است که باد سیستان دارای دو هسته بیشینه در حوالی خواف (دشت آتیشان) و حوالی دریاچه هامون (شهر زابل) است که هسته دوم از شدت بیشتری برخوردار است. یافتهها نشان داد که باد سیستان در ارتفاع تقریبی 500 متر از سطح زمین به بیشینه سرعت خود رسیده و سرعتی بالغ بر 17 متر بر ثانیه را بهطور متوسط در این سطح تجربه میکند. وقوع بیشینه شدت باد در ساعات شب در مجاورت سطح زمین، همچنین چینش قائم بسیار شدید باد، حکایت از حضور یک جریان جتی تراز زیرین شبانه در قلمرو اصلی وزش باد سیستان در شرق فلات ایران دارد. بررسی اولیه ساختار لایه مرزی و تغییرات آن در طی شبانه روز، این نظریه را قوت میبخشد که پیدایش جریان جتی تراز زیرین در محدوده شرق فلات ایران (باد سیستان) بیش از آن که ناشی از اختلاف گرمایی و شیب فشار محلی بین مناطق پست و کوهستانی باشد و از نظریه هولتن پیروی کند، بیشتر از نظریه نوسان لختی بلکآدار و آزادشدگی لایه مرزی از نیروی اصطکاک در نتیجه کاهش تلاطم در شب پیروی میکند.
باد سیستان,RegCM,کمفشار سیستان,پرفشار کوههای خراسان,جریان جتی تراز زیرین شبانه
https://www.ijgeophysics.ir/article_33350.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33350_7c5425ffbd635b5a872ceffdf86f728c.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
مطالعه موردی اثر گوارد دادههای ایستگاههای دیدبانی و جوّ بالا بر برونداد بارش مدل WRF روی منطقه ایران
110
119
FA
مجید
آزادی
پژوهشکده هواشناسی و علوم جوّ، تهران
محمد رضا
صوفیانی
سازمان هواشناسی کشور، تهران
غلامعلی
وکیلی
پژوهشکده هواشناسی و علوم جوّ
هوشنگ
قائمی
پژوهشکده هواشناسی و علوم جوّ
مسئله پیشبینی عددی وضع هوا یک مسئله مقدار مرزی-اولیه است. بنابراین، پیشبینی نیازمند دانستن شرایط اولیه جوّ است که البته باید بهترین برآورد ممکن از حالت جوّ باشد. مدلهای منطقهای پیشبینی عددی وضع هوا دارای خطاهایی هستند که بخشی از این خطاها ناشی از عدم قطعیت موجود در شرایط اولیه مدل است. در این مقاله که حاصل یک کار پژوهشی محدود است، تلاش میشود تأثیر استفاده از دادههای دیدبانی سطح زمین و جوّ بالا از طریق فرایند دادهگواری به منظور برآورد بهتری از شرایط اولیه جوّ و در نتیجه پیشبینی نشان داده شود. روش کار به این صورت بوده است که مدل عددی WRF (Weather Research and Forecasting) برای چهار سامانه بارشی برگزیده یک بار با استفاده از دادهگواری و بار دیگر بدون استفاده از آن اجرا و برونداد هر حالت تا 72 ساعت بهطور متناظر مقایسه شده است. نتایج نشان میدهد دادهگواری تأثیر مطلوبی بر برونداد بارش داشته و پیشبینی آن را بهبود داده است. از نظر کیفی و با روش درستیسنجی چشمی، الگوی بارش با استفاده از کشانش (nudging) شباهت بیشتری با الگوی بارش واقعی دارد. درستیسنجی آماری نیز که با استفاده از شاخصهای ME و MAE (میانگین خطا و میانگین مطلق خطا) انجام شده است، نشان میدهد که مقادیر شاخصهای ME و MAE در حالتی که کشانش بهکار رفته، بهترتیب بهطور میانگین نسبت به حالت بدون کشانش، 18 و 15 درصد کمتر شده است.
مدل پیشبینی عددی وضع هوا,دادهگواری,کشانش,برونداد مدل,درستیسنجی,شاخصهای آماری
https://www.ijgeophysics.ir/article_33351.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33351_71047fafc601fae1bcb1c21f86390911.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
کنترل کیفی دادههای رادار هواشناسی با استفاده از ساختار افقی و قائم برگشتپذیری
120
131
FA
محمود
صفر
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران
amsafar@ut.ac.ir
فرهنگ
احمدی گیوی
0000-0002-9487-4862
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران
ahmadig@ut.ac.ir
یحیی
گلستانی
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران
رادارهای هواشناسی قابلیت نمونهبرداری از جوّ با تفکیک زمانی و مکانی بالا دارند و بسته به نوار بسامد مورد استفاده، دارای کاربردهای متنوع در علوم جوّی با مقیاسهای مکانی گوناگون هستند. شبکه رادار هواشناسی ایران در نوارهای بسامدی C و S از قابلیت تشخیص قطرات باران و تعیین میزان بارش برخوردار است. دادههای رادار هواشناسی دارای نوفههای متنوعی است که استفاده مطمئن و پیوسته از آنها مشروط به حذف این نوفهها است. اصلاح دادههای زمینه علاوه بر از بین بردن نوفههای مختلف، میدانهای اندازهگیریشده را نیز بهصورت مطلوبی تصحیح میکند. مورد مطالعاتی پژوهش حاضر، رادار هواشناسی تهران است که از سمت شمالغرب متاثر از انتشار امواج مزاحم نوار C است که پهنه بزرگی از منطقه را کاملا اشباع کردهاند. نتایج این پژوهش نشاندهنده رفع مناسب نوفههای ناشی از کلاترهای ثابت و انتشار ناهمگون امواج راداری و همچنین نوفههای نقطهای و محلی است. صافی بهکار رفته، نوفه این منطقه را نیز بهخوبی کاهش داده و در نتیجه کیفیت دادهها را اصلاح کرده است. میزان کارایی صافیها بستگی به تنظیم آستانه حساسیت آنها دارد که بنا به کاربرد دادهها تنظیمپذیر است.
رادار هواشناسی تهران,نوار C,نوار S,بارش,نوفه,برگشتپذیری
https://www.ijgeophysics.ir/article_33353.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33353_ae5052ca29f66e238e196b38c9d48b44.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
10
2
2016
08
22
بررسی و تفسیر ساختارهای زیرسطحی تنگه هرمز با استفاده از دادههای ژئوفیزیک لرزهای و دادههای حفاری
132
143
FA
سپیده
پاژنگ
دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
بهزاد
زمانی
دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
علی
کدخدائی
دانشکده علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
محمود
برگریزان
شرکت مهندسی و خدمات پارس پترو زاگرس
محمدرضا
یوسف پور
شرکت نفت فلات قاره ایران
هدف اصلی این مطالعه بررسی و تحلیل ساختاری با استفاده ازدادههای ژئوفیزیکی زیرسطحی تنگه هرمز است. بخش عمدهای از این ارزیابی، تفسیر لرزهای 75 خط برداشتشده PC2000 توسط شرکت نفت فلات قاره است که علاوه بر تفسیر افقهای لازم، برای درک تکامل چینه شناختی-ساختاری منطقه نیز از آنها استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه در جنوب ایران و در تنگه هرمز واقع شده است. با توجه به پوشیده بودن منطقه توسط دریا، امکان بررسی مستقیم ساختارهای موجود وجود ندارد. براین-اساس، با استفاده از دادههای لرزهنگاری دوبُعدی و اطلاعات حاصل ازحفاریهای عمیق در تنگه هرمز (هشت حلقه چاه) و نرمافزار پترل، به تحلیل زمینساختی منطقه پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان داده است که در بخشهایی از منطقه صعود دیاپیرها با پدیده فروسازش و پس از رسوبگذاری اندکی روباره بر روی سری هرمز، آغاز شده و در بخشهای دیگر این صعود تحت تأثیر فعال شدن مجدد گسلهای پیسنگی در زمان مزوزوئیک و سنوزوئیک با نیروی شناوری بوده است. دو مرحله رشد فعال و غیرفعال برای رشد ساختارهای مرتبط با دیاپیرهای منطقه شناخته شده است. همچنین تشکیل ساختارهای مرتبط با حرکت روبه بالای نمک هرمز میتواند با حضورگسلهای عمیق با امتداد شمالشرق‐جنوب غرب توجیه گردد. تمرکز بیشتر این گسلها در ایالت هرمز شرقی است که با توجه به تأثیر کوهزایی عمان و زاگرس، پیچیدگی ساختاری این بخش از منطقه قابل توجیه است. بیشتر گسلهای زیر سطح ناپیوستگی میوسن میانی از نوع معکوس و رانده هستند. گسلهای شعاعی نرمال در همه سطوح بالای دیاپیرها غالب هستند. شعاع تأثیر دیاپیرهای منفرد تقریباً دو برابر قطرشان است. همچنین مشخص گردید چینهای این بخش از زاگرس کوتاهتر و پهنتر از بخشهای شمال باختری میباشند، بهطوری که طول موج چینها حدود 23 برابر دامنهشان است. طی بررسی و اندازه گیری زاویه بینیالی 39 چین در تنگه هرمز مشخص گردید که 56/2 درصد چینها از نوع باز و 43/97 درصد از نوع چینهای ملایم هستند.
خطوط لرزهای,تنگه هرمز,تفسیر ساختاری,زاویه بین یالی,دیاپیریسم نمک
https://www.ijgeophysics.ir/article_33355.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_33355_6c9d4b0565d06cb11ccaf03e205ff229.pdf