انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
تحلیل چرخههای نوسان تاوه قطبی در یک مدل آب کمعمق برای پوشسپهر با استفاده از فرایافتهای شبهلاگرانژی
1
12
FA
سید مجید
میررکنی
0000-0002-7566-6291
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
mirrokni@yazd.ac.ir
علیرضا
محب الحجه
0000-0002-5906-8486
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
amoheb@ut.ac.ir
برای تحلیل و بررسی چرخههای نوسان تاوه قطبی از دادههای بلندمدت مدل آب کمعمق برای پوشسپهر استفاده شده است. اثر ترکیبی واداشتهای موجی و گرمایی عامل مولد چرخة نوسان تاوة قطبی در مدل آب کمعمق بهکاررفته است. برای آشکارسازی نقش پوشسپهر در ایجاد تغییرپذیری، واداشت موجی مستقل از زمان بهواسطة عامل کوهساری و واداشت تابشی نیز بهصورت یک فرایند واهلش گرمایی در معادله پیوستگی جرم وارد شده است. در الگوریتمهای عددی مورد استفاده، معادلات آب کمعمق در نمایش ("تاوایی پتانسیلی" یا PV کوتاه شدة Potential Vorticity، واگرایی سرعت، واگرایی شتاب) با استفاده از تعمیم روش فرابرد پربندی نیملاگرانژی به معادلات دَررو و نیز روش نیملاگرانژی محض در تفکیکهای فضایی متوسط تا زیاد حل میشوند. استفاده از الگوریتمهای عددی متفاوت در مدل آب کمعمق برای پوشسپهر ما را قادر به آشکارسازی درجة حساسیت عددی و خواص چرخههای نوسان با دقت بیشتر نسبت به تحقیقات قبلی میسازد. معادلات واگرایی سرعت و واگرایی شتاب با استفاده از تبدیل طیفی در راستای طول جغرافیایی λ و تفاضل متناهی فشرده مرتبه چهارم در راستای عرض جغرافیایی φ حل میشوند. تفکیک فضایی را بهصورت M ✕ N نشان میدهیم که در اینجا M و N تعداد نقاط شبکه بهترتیب در راستای نصفالنهاری و مداری هستند.<br /> نتایج برای الگوریتم "نیملاگرانژی" با نماد SL کوتهنوشت Semi−Lagrangian با تفکیکهای فضایی 256✕ 256، 512 ✕ 512 و 1024 ✕ 1024 عرضه و با نتایج حاصل از کاربست الگوریتم "دَرروی فرابرد پربندی نیملاگرانژی" با نماد DCASL کوتهنوشت Diabatic Contour−Advective Semi−Lagrangian با تفکیک فضایی 256 ✕ 256 مقایسه میشوند. نتایج حاصل از کاربست الگوریتم DCASL با تفکیک فضایی 256 ✕ 256 قابل مقایسه با نتایج حاصل از کاربست الگوریتم SL با تفکیک فضایی بسیار بیشتر 1024 ✕ 1024 است، که نشان از برتری الگوریتم DCASL بر الگوریتم SL دارد. تفاوت آشکاری در توپولوژی حالت شبهتعادلی میان جوابهای این دو الگوریتم دیده میشود. در شبیهسازیهای بلندمدت با استفاده از الگوریتم DCASL، یک تاوة قوی به وجود میآید درحالیکه برای الگوریتم SL بسته تفکیک یک تاوة پخشیده ایجاد میشود.<br /> در پژوهش حاضر تمرکز بر یک دیدگاه لاگرانژی به تحول تاوة قطبی بر مبنای رفتار فرایافتهای شبهلاگرانژی شامل عرض جغرافیایی همارز، جرم محصور در پربندهای PV و جملات معادلة گرایش جرم است. فرایافتهای شبهلاگرانژی براساس میدان PV محاسبه شدهاند. تحول زمانی جرم محصور در پربندهای PV به فرایندهای ناپایستاری مانند گرمایش دَررو، اصطکاک و درهمآمیزی کوچکمقیاس برگشتناپذیر ارتباط دارد. بهطورِمعمول، افزایش (کاهش) جرم تاوة قطبی حاصل عمل شار جرم دَررو (اتلافی) است. نتایج ما تمایز آشکاری با نتایج رونگ و واف (2004) نشان میدهد. در مدل آب کمعمق آنها که از الگوریتم تبدیل طیفی با تفکیک T42 برای حل معادلات آب کمعمق در نمایش (تاوایی، واگرایی، جرم) استفاده شده، اتلاف با میرایی صریح تاوایی بهکمک فراپخش ایجاد میشود. در نتایج ما به غیر از اولین نوسان با دامنة بزرگ، هیچ علامت واضحی در اختلاف فاز بین شارهای جرم دَررو و اتلافی در عرض لبة تاوة قطبی وجود ندارد. شایان ذکر است که رونگ و واف، جابهجایی فاز بین شارهای جرم دَررو و اتلافی در عرض لبة تاوة قطبی را بهعنوان سازوکار اصلی برای ایجاد چرخههای نوسان تاوة قطبی پیشنهاد کردند. نتایج ما نشانگر فقدان جابهجایی فاز و وقوع گاهبهگاه (intermittent) نوسانهای میرا است. بنابر این سازوکار حاکم بر ایجاد نوسان تاوة قطبی، افتوخیز ذاتی شارهای جرم دَررو و اتلافی است. فرایافتها و آزمایشهای عددی بیشتری برای ارزیابی این سازوکار مورد نیازند.
تاوه قطبی,چرخههای نوسان,مدل آب کمعمق,تاوایی پتانسیلی,پوشسپهر,فرایافتهای شبهلاگرانژی
https://www.ijgeophysics.ir/article_40844.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40844_cf3fb5f3dc6507406fa4d222a056a580.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
وارون غیرخطی دادههای مغناطیسی با استفاده از روش گرادیان زیرفضا
13
31
FA
علی
نجاتی کلاته
دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
nejati@shahroodut.ac.ir
حمیدرضا
سیاه کوهی
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
محمود
میرزائی
دانشگاه اراک، ایران
m-mirzaei@araku.ac.ir
ناصر
حسین زاده گویا
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
این مقاله یک روش پایدار، موثر وقابل انعطاف برای حل مسائل معکوس غیر خطی را برای مدلسازی معکوس دادههای مغناطیسی معرفی میکند. روش تکراری عرضه شده در این مقاله بهخوبی با مسائل معکوس غیر خطی با حجم زیاد پارامترهای مدل، سازگار است. روش گرادیان زیرفضا از پارامترسازی استفاده میکند که در آن عمق بالایی بلوکها ثابت و عمق پایینی آنها متغییر است. در این روش پارامترهای مدل با توجه به بعد ابعادی متغییر، در زیرفضاهای مجزا ردهبندی میشوند. روش عرضه شده روشی مبتنی بر تکرارهای متوالی است که در هر تکرار، تغییرات پارامترهای مدل در یک زیرفضای Pبُعدی از فضای Mبُعدی پارامترها بهدست میآید ( که با استفاده از این تغییرات، مدل اولیه بهروز خواهد شد). بردارهای اساسی و تشکیل دهنده این زیرفضای Pبُعدی از آنالیز تجزیه به مقادیر منفرد ماتریس مشتقات دوم پارامترهای مدل استخراج می شود. از این بردارهای پایه ماتریس تصویر از فضای Mبُعدی پارامترهای مدل به زیرفضای Pبُعدی از پارامترهای مدل استفاده می شود.<br /> این روش در وارونسازی دادههایی با درصد زیاد نوفه، نتایج خوبی را نشان داده است. همچنین وارونسازی با روش گرادیان زیرفضا با وارونسازی به روش مارکوارت-لونبرگ که روشی متداول ومرسوم در وارونسازیهای مسائل غیر خطی است، مقایسه شده است. نتایج نشان میدهند که روش گرادیان زیرفضا علاوه بر همگرایی زمانی با سرعت بیشتر، دارای پایداری قابلِملاحظهای نسبت به روش ذکر شده است. به منظور نشان دادن قابلیتهای روش عرضه شده درموارد عملی ژئوفیزیک، وارونسازی دادههای واقعی برداشت شده در ناحیه مغان در راستای یک نیمرخ صورت گرفته است که نتایج، همخوانی خوبی با نتایج حاصل از حفاری در این منطقه دارد.
دادههای مغناطیسی,مدلسازی معکوس,روش گرادیان زیرفضا,همگرایی,مارکوارت- لونبرگ
https://www.ijgeophysics.ir/article_40845.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40845_cd7bfc49394d61b87f46a3067a5fb8df.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
مقایسه روشهای برآورد مولفه پیچشی جنبش زمین با استفاده از دادههای شبکه شتابنگاری متراکم
32
48
FA
غلامرضا
نوری
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
محمدرضا
قائمقامیان
پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایران
mrgh@iiees.ac.ir
میر مجید
هاشمی فرد
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
به دلیل محدودیتهای موجود در ثبت مولفه پیچشی جنبش شدید زمین، سعی براین است که این مولفه برحسب مولفههای انتقالی برآورد شود. بهطور عمده سه روش برای برآورد مولفه پیچشی از مولفههای انتقالی وجود دارد که عبارتاند از روش مشتق زمانی تکایستگاهی، روش تفاضل محدود و روش ژئودتیک به صورت دو یا چندایستگاهی. در برآورد مولفه پیچشی از مولفه انتقالی محدویتهایی از قبیل فواصل جدایش ایستگاههای شتابنگاری و آرایش شتابنگارها دخالت دارند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که روش ژئودتیک به دلیل استفاده از توابع دارای دقت زیاد و استفاده همزمان از دادههای چندین ایستگاه، قابلیت بهتری در برآورد مولفه پیچشی دارد. هرچند دقت آن تابع مشخصات شبکه نیز خواهد بود.<br /> در این مقاله با استفاده از دادههای شبکه شتابنگاری چیبا، شتابنگاشتهای مولفه پیچشی با استفاده از هر سه روش پیشگفته، برآورد و مقایسه شدهاند. همچنین امکان ایجاد رابطهای بین بیشینه شتاب انتقالی و پیچشی مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور از داده<strong></strong>های ثبت شده در شبکه بسیار متراکم در ژاپن به نام شبکه چیبا استفاده شده است. از میان دادههای موجود، دادههای شتابنگاری 9 زمینلرزه که دارای نسبت سیگنال به نوفه بالاتری بودند، انتخاب شدند. شبکه شتابنگاری متراکم چیبا یکی از شبکههای منحصر به فرد شتابنگاری است که امکان برآورد مولفههای واقعی پیچشی زمین و در نتیجه امکان مقایسه نتایج روشهای گوناگون را میسر میسازد. در این شبکه شتابنگاری، دستگاههای شتابنگاری در فواصل بسیار نزدیک، 5 متر تا حدود 300 متر کارگذاشته شده است. مقایسه نتایج این روشها نشان میدهد که مقادیر بیشینه شتاب مولفه پیچشی بهدست آمده از روش مشتق زمانی در مقایسه با روش ژئودتیک که از دقت بالاتری برخودار است، به طور قابل توجهی بزرگتر است. همچنین نتایج حاصله از روش تفاضل محدود نشان داد که با زیاد شدن فواصل بین دو ایستگاه، مقادیر مولفه پیچشی بهشدت کاهش مییابد که در مقایسه با نتایج روش ژئودتیک پایینتر است. هرچند در فواصل جدایی کوتاه (کمتر از 15 متر) مقادیر بهدست آمده از روش تفاضل محدود غالباٌ بیشتر از نتایج روش ژئودتیک است. این نتایج بیانگر آن است که استفاده از روش مشتق زمانی و یا روش تفاضل محدود با فواصل زوج ایستگاه زیاد در تحقیقات مربوط به تاثیر مولفه پیچشی بر پاسخ سازهها میتواند منجر نتیجهگیریهای نادرست شود. همچنین در این مقاله از بررسی تغییرات بیشینه مولفه پیچشی با بیشینه شتاب انتقالی نتیجه گرفته شد که در هر سه روش، بین تغییرات این دو پارامتر رابطه خطی وجود دارد.
مولفه پیچشی جنبش زمین,شبکه شتابنگاری چیبا,روش مشتق زمانی,روش تفاضل محدود,روش ژئودتیک
https://www.ijgeophysics.ir/article_40846.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40846_c36d1c02fa2a817de908af9fa958baa4.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
مقایسه عملکرد روشهای اَبَرفشرده و فشرده ترکیبی مرتبه ششم در گسستهسازی مکانی مدل آب کمعمق دولایهای: نمایش امواج گرانی لختی و راسبی خطی
49
69
FA
سرمد
قادر
0000-0001-9666-5493
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
sghader@ut.ac.ir
فرهنگ
احمدی گیوی
0000-0002-9487-4862
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ahmadig@ut.ac.ir
حکیم
گلشاهی
0000-0002-3555-2791
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
hm.golshahi@iau.ac.ir
در این مقاله به بررسی دقت و مقایسه عملکرد دو روش فشرده، یعنی روشهای اَبَرفشرده و فشرده ترکیبی مرتبه ششم برای گسستهسازی مکانی شکل خطیشده معادلات آب کمعمق دولایهای برای شبکههای گوناگون (یعنی شبکههای آراکاوا و شبکه Z) پرداخته میشود. بدین منظور ابتدا روابط پاشندگی پیوسته دولایهای امواج گرانی- لختی و امواج راسبی با استفاده از معادلات دولایهای خطیشده معرفی میشود و سپس شکل عمومی روابط پاشندگی گسسته دولایهای این امواج در شبکههای گوناگون عرضه میشود. شکل عمومی حاصل به آسانی امکان مقایسه دقت و میزان خطای تولید شده با روشهای فوق را برای این امواج فراهم میکند. نتایج نشان میدهد که در مورد امواج گرانی- لختی، روش فشرده ترکیبی مرتبه ششم نسبت به روش اَبَرفشرده هم مرتبه بهبود دارد و این مسئله در شبکه Z بسیار بارز است. در مورد امواج راسبی، وضعیت معکوس است، بهگونهایکه روش فشرده ترکیبی تنها در شبکه آراکاوا C نسبت به روش اَبَرفشرده بهبود دارد. بهطورکلی، در بین شبکههای به کار گرفته شده، هم در مورد امواج گرانی- لختی و هم در مورد امواج راسبی، شبکه Z دارای کمترین خطا است.
روش فشرده ترکیبی,روش اَبَرفشرده,معادلات آب کمعمق دولایه,شبکههای آراکاوا,شبکه Z
https://www.ijgeophysics.ir/article_40847.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40847_223240a34f70852a8fc703a9a566613a.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
برآورد عمق، اندیس ساختاری و مکان منبعهای مغناطیسی با استفاده از روش ترکیبی AN-EUL
70
88
FA
جمال الدین
بنی عامریان
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
بهروز
اسکوئی
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
مهرداد
باستانی
دانشکده علوم زمین، دانشگاه اپسالا، سوئد
bastani@ut.ac.ir
روش AN-EUL روشی خودکار برای برآورد همزمان عمق، مکان و اندیس ساختاری (شکل کلی) منبعهای مغناطیسی است. این روش ترکیبی از دو روش سیگنال تحلیلی (Analytic Signal) و واهمامیخت اویلر (Euler Deconvolution) است. در این روش از جایگذاری مشتقهای مناسب معادله اویلر در معادله سیگنال تحلیلی میدان معادلاتی کلی برای محاسبه عمق و اندیس ساختاری منبع بهدست میآید. مکان منبع (با دقت بسیار خوب برای منبعهای دوبعدی و با دقت کمتری برای منبعهای سهبعدی) با استفاده از محل مقدار بیشینه دامنه سیگنال تحلیلی برآورد، و روابط محاسبه عمق و اندیس ساختاری در محل منبع محاسبه میشود. این روش برای دادههای نیمرخی وشبکهای کاربرد دارد. یکی از ویژگیهای اساسی سیگنال تحلیلی این است که شکل منحنی دامنه آن و محل مقدار بیشینه دامنه برای منبعهای دوبعدی مانند دایک و استوانه افقی باگسترش طولی بینهایت مستقل از جهت مغناطیس شوندگی است و مقدار بیشینه دامنه همواره روی منبع قرار میگیرد. برای این نوع ساختارها دامنه سیگنال تحلیلی شکلی متقارن دارد. اما برای منبع های سهبعدی، مانند منبعهای کرویشکل، به دلیل بستگی شکل منحنی دامنه سیگنال تحلیلی به جهت مغناطیسشوندگی، شکل منحنی دامنه سیگنال تحلیلی نامتقارن است، بنابراین مقدار بیشینه دامنه سیگنال تحلیلی دقیقاً روی منبع قرار نمیگیرد. از مزیتهای مهم این روش نسبت به روش واهمامیخت اویلر نبود محدودیت در اعمال انحصاری آن به مدلهای ایدئال (مدلهای دارای اندیس ساختاری عدد صحیح) است، یعنی ممکن است برای اندیس ساختاری یک عدد کسری بهدست آید که توصیفکننده اجسام با شکل دلخواه باشد. به دلیل وجود مشتقهای مرتبه بالای میدان در روابط روش AN-EUL و در نتیجه حساسیت بسیار زیاد آن به بیهنجاریهای سطحی و نوفهها، در این روش برای کاهش اثر بیهنجاریهای سطحی و نوفهها از ادامه فراسوی دادهها استفاده میشود. ادامه فراسوی دادهها دامنه بیهنجاریهای سطحی و نوفهها را تضعیف میکند و اثر تقویتی فرایند مشتقگیری را کاهش میدهد. در این مقاله برای ارزیابی میزان دقت و کارایی روش AN-EUL، این روش روی دادههای مصنوعی ناشی از مدلهای مصنوعی گوناگون اعمال و جوابهای بهدست آمده با مقادیر واقعی آنها (پارامترهای مدلها) مقایسه میشود. بهاینمنظور ابتدا با استفاده از مدلسازی به روش پیشرو، برای مدلهای مغناطیسی ساده از قبیل دایک نازک، کره مغناطیسی (دوقطبی مغناطیسی) و یک منبع سهبعدی، دادههای مصنوعی تولید میشود. در مرحله بعد برای برآورد واقعیتر دادههای واقعی، به دادههای مصنوعی تولید شده نوفه اضافه میشود. پس از بهکارگیری روش AN-EUL برای دادههای مصنوعی، نتایج بهدست آمده برای همة مدلها با توجه به پارامترهای مدل، از دقت خوبی برخوردار است. در نهایت این روش برای تفسیر دادههای مغناطیسی هوابردی برداشت شده در منطقهای واقع در کشور سوئد مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به تحقیقات زمینشناسی صورتگرفته، در این منطقه، یک توده گرانیتی با چند شکستگی وجود دارد، که در داخل این شکستگیها رگههایی از دیاباز نفوذ کرده است. نتایج بهدست آمده از روش AN-EULوجود این بیهنجاریها را بهخوبی نشان میدهد و عمق و اندیس ساختاری این بیهنجاریها با دقت قابل ملاحظه برآورد شده است که با اطلاعات زمین شناسی بهدست آمده از سایر روشها (زمینمغناطبرقی (مگنتوتلوریک)، گرانیسنجی، اندازهگیری صحرایی) سازگاری دارد. همة مراحل محاسباتی با استفاده از برنامههای رایانهای که نگارندگان با استفاده از نرمافزار مطلب نوشتهاند صورت میگیرد.
سیگنال تحلیلی,واهمامیخت اویلر,اندیس ساختاری,عمق منبع,مشتقهای افقی و قائم,منبعهای مغناطیسی
https://www.ijgeophysics.ir/article_40848.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40848_6fe618cc631b7a4a3da5a36ae728d896.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
بررسی تغییرشکل بینلرزهای در ناحیه برخورد صفحههای زمینساختی عربستان و اوراسیا در منطقه خاورمیانه با استفاده از یک مدل تحلیلی
89
102
FA
اصغر
راستبود
دانشکده مهندسی نقشهبرداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
بهراد
وثوقی
دانشکده مهندسی نقشهبرداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
در این تحقیق، بهمنظور بررسی نحوه حرکت صفحه عربستان نسبت به صفحه اوراسیا از مفاهیم مکانیک شکست و مدلسازی جداشدگی با تکیه بر میدان سرعت حاصل از پردازش مشاهدات GPS که نسبت به اوراسیا تثبیت شدهاند استفاده میشود. برای مدلسازی از روابط تحلیلی اکادا (1985) استفاده میشود. نخست بردارهای سرعت با استفاده از ساختارهای زمینساختی در مقیاس بزرگ که زمینساخت کلی منطقه را نشان میدهند محاسبه میشوند. حتی نتایج اولیه نیز دوران پادساعتگرد عربستان، ایران و آناتولی را نسبت به صفحه اوراسیا و انطباق نسبتاً خوب بردارهای سرعت حاصل از مدل را با بردارهای سرعت GPS نشان میدهند. برای بهدست آوردن نتایج دقیقتر سامانههای گسلی بهصورت بلوکهایی تدریجاً به مدل افزوده شده است و مقادیر سرعتهای لغزش و عمققفلشدگی گسلها به منظور برازش بهتر به بردارهای سرعت GPS تعدیل میشوند. پس از تأیید نتایج حاصل از پردازش مشاهدات GPS با نتایج حاصل از مدلسازی، کمیتهای ژئودینامیکی نظیر جابهجایی و کرنش برای بررسی نحوه حرکت صفحه عربستان نسبت به اوراسیا محاسبه میشوند، نتایج نشانگر بازشدگی در دریای سرخ و برخورد مایل صفحههای زمینساختی عربستان و اوراسیا در ایران و بیرونراندگی آناتولی و در حالت کلی دوران پادساعتگرد عربستان، ایران و آناتولی با نرخ اتساع در محدوده در سال نسبت به اوراسیا است.
میدان سرعت GPS,مکانیک شکست,تغییرشکل بینلرزهای,زمینساخت,سنگسپهر کشسان (لیتوسفر کشسان)
https://www.ijgeophysics.ir/article_40849.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40849_6678bad83c15953743315564088b45be.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
4
2
2016
12
14
بررسی ناهمسانگردی آزیموتی لرزهای موج P در عرض زاگرس
103
112
FA
فروغ
کشوری
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ظاهرحسین
شمالی
0000-0001-6254-7560
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
shomali@ut.ac.ir
ناهمسانگردی آزیموتی لرزهای با استفاده از باقیماندههای زمانرسید نسبی موج P مربوط به زمینلرزههای دورلرزهای رسیده به ایستگاههای نیمرخی در عرض زاگرس (نیمرخ زاگرس) تا عمق 460 کیلومتر مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق، دادههای موجود در آزیموت پشتی بین 180 تا 360 درجه با کمکردن 180 درجه به بازه آزیموت پشتی بین 0 تا 180 درجه منتقل شدند. سپس، این دادهها برای هر ایستگاه برحسب آزیموت پشتی رسم شدند و منحنی چندجملهای درجه چهار به آنها برازش شد. بیشینه و کمینه این منحنیها به ترتیب، بیانگر جهت سرعت زیاد و کم پرتوهای رسیده به آن ایستگاه هستند. نتایج نشان میدهد که جهت سرعت سریع در زیر ایران مرکزی و کمان ماگمایی ارومیه-دختر در جهت شمال غرب-جنوب شرق قرار دارد. جهتهای سریع در ایستگاههای زیر زاگرس و زون سنندج-سیرجان در راستای شمال شرق-جنوب غرب قرار دارند که عمود بر امتداد جهتهای سریع تعیینشده برای بخش شمال شرقی نیمرخ است.
امواج درونی,جریانهای همرفتی سستکره,ساختار گوشته بالایی,ناهمسانگردی آزیموتی
https://www.ijgeophysics.ir/article_40850.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40850_00ecd7a1e87289494cda4e2126bfe677.pdf