انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
تفسیر دادههای گرانیسنجی با استفاده از طیف توان تعمیمیافته
1
12
FA
آرش
حدادیان
دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
علی
نجاتی کلاته
دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
nejati@shahroodut.ac.ir
فرامرز
دولتی اردهجانی
دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
برآورد عمق توده بیهنجار، نقش مهمی در تفسیر دادههای میدان پتانسیل ایفا میکند. تاکنون روشهای متعددی برای این منظور در حوزه مکان و عدد موج عرضه شده است. در این مقاله برای برآورد عمق توده بیهنجار از روش خودکار طیف توان استفاده شده و نتایج آن با نتایج حاصل از روش اویلر مقایسه شده است. روش اویلر بر مبنای محاسبه گرادیانهای میدان پتانسیل است و تنها محدودیت زمینشناسی در نظر گرفته شده برای آن ضریب هندسی است. روش اسپکتور و گرانت نیز با استفاده از آهنگ کاهش طیف توان، عمق میانگین منبع بیهنجاری را محاسبه میکند. عمق بهدست آمده از این روش دارای خطای زیادی است، بههمینخاطر فدی و همکاران با معرفی آهنگ کاهش توانی که مستقل از عمق است، طیف توان را تصحیح کردند. برای مقایسه این دو روش از یک مدل مصنوعی متداول استفاده شد و نتایج بهدست آمده مورد مقایسه قرار گرفت. هرچند هر دو روش نتایج مطلوبی در بر داشتهاند اما روش اویلر بسیار تحتتأثیر ضریب هندسی انتخاب شده برای ساختار زمینشناسی موردنظر است. این دو روش اولینبار برای برآورد عمق پیسنگ های نفتی روی نیمرخی از دادههای گرانی شمال غربی ایران (حوضه رسوبی مغان) استفاده شده است که نتایج بهدست آمده، همخوانی زیادی با نتایج حاصل از لرزهنگاری دارد.
روش اویلر,طیف توان,ضریب هندسی,فاکتور عمق,فاکتور عرض,حوضه رسوبی مغان
https://www.ijgeophysics.ir/article_40348.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40348_3897307b38f192c7db3af43e932342b5.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
بررسی پدیده برهمکنش بین زوجزمینلرزه 21 مرداد 1391 اهر – ورزقان و توزیع مکانی پسلرزهها
13
24
FA
فرشته
جعفری حاجتی
دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گلستان، ایران
مریم
آق آتابای
دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گلستان، ایران
زوجزمینلرزه اهر – ورزقان بهصورت دو رویداد پیدرپی در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی از هم، در تاریخ 21 مرداد ماه 1391 (11 اوت 2012) شهرستانهای ورزقان، اهر، هریس و پیرامون آن واقع در استان آذربایجان شرقی را بهشدت لرزاند که موجب خسارتهای جانی و مالی فراوان شد. این تحقیق بهمنظور بررسی رابطه برهمکنش بین زوجزمینلرزه و همچنین بین این حوادث و پسلرزهها صورت گرفته است. بدینمنظور، تغییرات تنش هملرزهای ناشی از زمینلرزه اول آذربایجان و همچنین زوجزمینلرزه به روش مدل تغییر تنش کولمب مورد محاسبه قرار گرفت. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که گسیختگی دوم در محدوده افزایش تنش اطراف کانون زمینلرزه اول و پسلرزهها نیز در نواحی افزایش تنش حاصل از زوجزمینلرزه روی داده است. ازاینرو نتایج حاصل بیانگر رابطه برهمکنش بین زوجزمینلرزه اهر- ورزقان و همچنین بین این دو رویداد اصلی و پسلرزهها است. علاوهبراین، با توجه به قرارگیری پسلرزهها در نواحی افزایش تنش ناشی از زوجزمینلرزه، میتوان نتیجه گرفت که مدل تغییر تنش کولمب روش خوبی برای ارزیابی مناطق مستعد حوادث لرزهای است. آگاهی از مناطق مستعد خطر، نقش مهمی در جهت کاهش خسارتهای جانی و مالی پس از وقوع زمینلرزه اصلی ایفا میکند.
زوجزمینلرزه اهر – ورزقان,تغییر تنش کولمب,پدیده برهمکنش,توزیع مکانی پسلرزه
https://www.ijgeophysics.ir/article_40352.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40352_9e4786aca232aba36be7c0f80153d7eb.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
بررسی رفتار نمونههای بتن درزهدار با استفاده از روشهای سرعت موج تراکمی و مقاومت ویژه الکتریکی
25
35
FA
اصغر
سیاهمنصوری
دانشگاه یزد، یزد، ایران
احمد
قربانی
دانشگاه یزد، یزد، ایران
aghorbani@yazd.ac.ir
بررسی درزها و ناپیوستگیها بر خواص فیزیکی سنگ، برای درک بسیاری از مشکلات کلیدی در زلزلهشناسی، آتشفشانشناسی و ژئوتکنیک ضروری است. در سالهای اخیر استفاده از روشهای ژئوفیزیکی برای برآورد ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی سنگها، بهدلیل مزایای آن گسترش یافته است. در تحقیقات گذشته، میزان تخلخل سنگ را با استفاده از سرعت موج تراکمی با روابط تجربی برآورد کردهاند. همچنین روابط بسیاری برای ارتباط میان مقاومت ویژه الکتریکی و تخلخل عرضه شده است. در این تحقیقات، اثر درزه و ناپیوستگیها در نظرگرفته نشده است. در این مقاله بهمنظور اثردهی ناپیوستگیها در نمونههای آزمایشگاهی، از مدلسازی فیزیکی سنگ (ریزدانه و درشتدانه) با نمونههای بتنی و ناپیوستگیهای مصنوعی استفاده شده است. بدینمنظور تعداد 20 نمونه بتنی استوانهای، طبق استاندارد NQ ISRM در آزمایشگاه تهیه شد. درزههای مصنوعی با ابعاد متفاوت در هنگام ساخت نمونه در آن قرار داده شد. نمونهها به مدت 6 روز در آب قرار داده شدند و پس از خارج شدن از آب، بهمدت 24 ساعت تا خشک شدن کامل در گرمکن گذاشته شدند، و سپس در حالت خشک و اشباع، سرعت موج کشسان تراکمی و مقاومت ویژه الکتریکی اندازهگیری شد. اندازهگیری سرعت موج تراکمی روشن ساخت که با توجه به رابطه ریمر و همکاران، رفتار درزه (ناپیوستگی) با ضریب اصطکاک کم (وجود یونولیت، طلق نازک و کاغذ برای ایجاد درزه) در نمونهها، شبیه وجود آب در منافذ نمونه بدون درزه است. آهنگ کاهش سرعت موج تراکمی با افزایش چگالی درزهداری در نمونههای خشک بیشتر از نمونههای اشباع است. افزایش چگالی درزهداری (درزههای ترنشو: درزههای پرشده با یونولیت، طلق نازک و کاغذ) در نمونههای اشباع باعث افزایش مقاومت ویژه الکتریکی با رابطه لگاریتمی با ضریب همبستگی 97/0 درصد میشود.
سرعت موج تراکمی,مقاومت ویژه الکتریکی,تخلخل,چگالی درزهداری
https://www.ijgeophysics.ir/article_40353.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40353_b8c7709906bbe87bd6fe69909adc2b53.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
تبدیل فوریۀ زمانکوتاه برمبنای تنکی و کاربرد آن در تشخیص لایههای نازک
36
48
FA
حمید
ستاری
مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران
علی
غلامی
مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران
agholami@ut.ac.ir
حمید رضا
سیاهکوهی
مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران
تجزیۀ طیفی نقش مهمی در پردازش و تفسیر سیگنالهای لرزهای دارد بهطوریکه از آن درحکم یکی از نشانگرهای پس از برانبارش در اکتشاف ذخایر هیدروکربنی استفادههای زیادی میشود. هرچه تفکیکپذیری تبدیل زمانبسامد مورد استفاده در تجزیۀ طیفی بیشتر باشد، نتایج بهدست آمده مطلوبتر خواهد بود و به همین دلیل، محققان گوناگون در زمینۀ پردازش سیگنال همواره در پی عرضة تبدیلهای بهتر یا بهینهسازی تبدیلهای قبلی هستند. به دنبال الگوریتمی که غلامی و همکاران (2010) برای تجزیۀ سریع زمانبسامد بر مبنای تنکی عرضه کردند، در این مقاله یک قید تنکی دیگر برای بهینهسازی لحظهای به آن اضافه شده است که سبب میشود نقشۀ زمانبسامد حاصل، قابلیت تطابق بیشتری با تغییرات محلی سیگنال داشته باشد. از تطابق ایجاد شده میتوان در مقاصد تفسیری و پردازشی بهره گرفت. برای نشان دادن توانمندی این بهینهسازی، تبدیل حاصل برای تجزیۀ طیفی چندین دادۀ مصنوعی و نیز یک نمونه دادۀ واقعی با هدف تفکیک لایههای نازک مورد استفاده قرار گرفته است.
<strong> </strong>
بهینهسازی لحظهای,تجزیۀ زمانبسامد بر مبنای تنکی,لایۀ نازک
https://www.ijgeophysics.ir/article_40356.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40356_a22a5681ce192a232ce20e225a55a1e9.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
تحلیل عددی و میدانی انتشار امواج و ترکهای حاصل از انفجار پیششکافی در تودهسنگ کنگلومرای سد گتوند علیا
49
65
FA
حسن
بخشنده امنیه
گروه معدن، دانشکدۀ مهندسی دانشگاه کاشان، ایران
معین
بهادری
گروه معدن، دانشکدۀ مهندسی دانشگاه کاشان، ایران
یکی از عملیات پُرکاربرد در فعالیتهای معدنی و عمرانی، استفاده از روشهای انفجار کنترل شده است. استفاده از روشهای انفجار کنترل شده علاوه بر کاهش هزینههای نگهداری کیفیت ظاهری، جبهه کار را افزایش میدهد. یکی از روشهای معمول در عملیات انفجار کنترل شده، انفجار پیششکافی است. در این روش چالهای انفجاری با فاصلهداری کمتر نسبت به چالهای تولید در آخرین ردیف حفاری میشود. برهمنهی امواج تراکمی حاصل از انفجار چالهای مجاور، موجب تولید تنشهای کششی در راستای عمود بر خط واصل بین چالها و منجر به شکستگیهای کششی در تودهسنگ میشود. در این تحقیق، با استفاده از نرمافزار المان مجزای UDEC سازوکار انتشار ترکها و برهمنهی امواج حاصل از انفجار پیششکافی سه چال بررسی و با نتایج آزمایش میدانی انفجار در تودهسنگ کنگلومرای منطقۀ سد گتوند علیا مقایسه شده است. در آزمایش میدانی چالهای انفجاری به قطر 76 میلیمتر، عمق 3 متر و فاصلهداری 85 سانتیمتر نسبت به هم حفاری میشوند که با هفت فشنگ ماده منفجرۀ امولایت ترکی 27 و با رابط انفجار فتیلۀ انفجاری خرجگذاری شدهاند. لرزشهای ناشی از انفجار با دو دستگاه لرزهنگار VIBROLOC در فواصل 8 و 13 متری بهترتیب برابر 24/175 و 33/77 میلیمتر بر ثانیه اندازهگیری شده است. نتایج مدلسازی عددی انطباق مناسبی با نتایج انفجار پیششکافی دارد.
انفجار کنترل شده,کنگلومرا,مدلسازی عددی,سد گتوند علیا
https://www.ijgeophysics.ir/article_40357.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40357_5a7025e773cd38037c5c924b0b190c53.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
اثر نوسان اطلس شمالی بر الگوی غالب وردایی ارتفاع ژئوپتانسیلی در منطقه مدیترانه با استفاده از تابعهای متعامد تجربی
66
77
FA
امیر
ریوندی
دانشکده فیزیک، دانشگاه یزد، ایران
محمد علی
نصر اصفهانی
گروه مهندسی آب، دانشگاه شهرکرد، ایران
محمد حسین
معماریان
0000-0002-1899-8302
دانشکده فیزیک، دانشگاه یزد، ایران
memarian@yazd.ac.ir
نوسان اطلس شمالی (NAO) بهمنزلة یکی از مهمترین عوامل وردایی سالانه گردش کلی جوّ در نیمکره شمالی شناخته میشود. در این تحقیق با استفاده از تابعهای متعامد تجربی (EOF) به بررسی وردایی ارتفاع ژئوپتانسیلی ترازهای 1000 و 500 هکتوپاسکال در دوره 1948-2005 برای فصل زمستان در منطقه دریای مدیترانه و جنوب غرب آسیا با استفاده از دادههای NCEP/NCAR پرداخته شده است. نتایج نشان داد که 8/32 و 2/16درصد از کل واریانس ارتفاع تراز 1000 هکتوپاسکال بهترتیب ناشی از مدهای شماره یک و دو است و اولین مُد استخراجی برای منطقه الگوی نوسان شمالگان (AO) را نشان میدهد. دو مُد اول وردایی ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال بهترتیب دارای 24 و 4/21 درصد واریانس هستند که اولین مُد الگوی نوسان شرق اطلس- غرب روسیه را نشان میدهد. در ادامه ماههای با مقادیر بحرانی نمایه مثبت و منفی نوسان اطلس شمالی مشخص شد و تابعهای متعامد تجربی برای این ماهها بهطور جداگانه محاسبه و استخراج شده است. ماههای بحرانی فاز منفی NAO شامل 33 ماه و مدهای استخراج شده برای این ماهها برای ارتفاع تراز 1000 هکتوپاسکال بهترتیب شامل 35 و 20 درصد از کل واریانس است. برای این فاز مدهای اول و دوم وردایی ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال در منطقه مدیترانه بهترتیب دارای 5/31 و 17 درصد واریانس هستند. ماههای بحرانی فاز مثبت NAO نیز شامل 29 ماه و مدهای استخراجی برای ارتفاع تراز 1000 و 500 هکتوپاسکال بهترتیب دارای 4/31، 5/23 و 29/17 درصد از کل واریانس است.
مدیترانه,نوسان اطلس شمالی,تابعهای متعامد تجربی,نوسان شمالگان,نوسان شرق اطلس-غرب روسیه
https://www.ijgeophysics.ir/article_40358.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40358_ce26bc14296cadef1f8c23159a2d7d4e.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
معکوسسازی پارامترهای مدل کول-کول با استفاده از الگوریتم شبیهسازی بازپخت برای دادههای قطبش القایی طیفی (SIP)
78
92
FA
حسینعلی
قاری
دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
احمد
قربانی
دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
aghorbani@yazd.ac.ir
عبدالحمید
انصاری
دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
h.ansari@yazd.ac.ir
قطبش القایی طیفی (SIP) شاخهای از روشهای ژئوفیزیکی است که بهطور گسترده در پیجوییهای معدنی و زیستمحیطی مورد استفاده قرار میگیرد. برای تفسیر و وارونسازی دادههای قطبش القایی طیفی با مدل کول-کول، چهار پارامتر r<sub>0</sub>، m، t و c بازیابی میشود. تحقیقات زیادی در زمینه بازیابی پارامترهای کول-کول از دادههای قطبش القایی طیفی صورت گرفته است که اکثراً براساس روشهای کمترین مربعات خطا استوار است. در پژوهش حاضر از توسعه استنباط بیزی (Bayesian) برای برآورد پارامترهای دو کول-کول استفاده شده است. در این استنباط دو روشِ مرسوم برای نمونهبرداری از تابع توزیع پسین وجود دارد: 1.روش شبیهسازی بازپخت (Simulated Annealing (SA)) 2. روش نمونهبرداری گیبس(Gibss Sampling (GS)) . در مقاله حاضر، ابتدا نمونهبرداری با استفاده از روش شبیهسازی بازپخت صورت گرفته است. این الگوریتم در محیط نرمافزار مَتلَب برنامهنویسی شده و با رایانهای به بسامد 2.53GHz و حافظه زنده 4Gb اجرا شده است. سپس الگوریتم نمونهبرداری گیبس، که چن و همکاران آن را گسترش دادهاند، بازسازی شده است. همچنین، نتایج وارونسازی حاصل از دو الگوریتم برای دادههای قطبش القایی طیفی مصنوعی و واقعی بهدست آمده در آزمایشگاه، با هم مقایسه شده است.
نتایج نشان میدهد که هر دو روش یک رهیافت کلی برای وارونسازی پارامترهای مدل کول-کول از دادههای قطبش القایی طیفی تامین میکنند، در یافتن کمینه واقعی موفق بودهاند، درگیر کمینههای محلی نمیشوند و برآوردهای بهدست آمده از آنها مستقل از مقادیر اولیه پارامترها است. برای دادههای مصنوعی با نوفه تصادفی 10% و زمان 50 ثانیه، نتایج شبیهسازی بازپخت نسبت به نمونهبرداری گیبس به دادههای واقعی نزدیکتر است، درحالیکه روش نمونهبرداری گیبس برای رسیدن به چنین تقریبی به 6 دقیقه زمان نیاز دارد. برای دادههای آزمایشگاهی نیز روش شبیهسازی بازپخت نسبت به روش نمونهبرداری گیبس در زمان کمتر، برازش مناسبتری بر دادهها بهدست میدهد. در نتیجه برای مسئلهای با پارامترهای بیشتر، زمان صرف شده در روش نمونهبرداری گیبس به مراتب افزایش مییابد، درصورتیکه روش شبیهسازی بازپخت، این زمان را به حداقل میرساند.
قطبش القایی طیفی,مدل کول-کول,معکوسسازی,روش بیزی,شبیهسازی بازپخت,نمونهبرداری
https://www.ijgeophysics.ir/article_40359.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40359_bf981a9e631d019fd093230bb971bcf8.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
بررسی اثر بسامد مرکزی آنتن و کاربرد پارامترهای پردازشی در مکانیابی تاسیسات شهری مدفون به روش GPR
93
106
FA
سجاد
قنبری
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
محمدکاظم
حفیظی
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
بهمنظور ارزیابی روش GPRدرحکم روشی غیر مخرب و سریع برای مکانیابی تاسیسات زیرسطحی، یک بررسی عملی در تونل نیایش تهران صورت پذیرفت. برای بهدست آمدن نتایج مناسب، همزمان از چند آنتن بهمنزلة روش سختافزاری و به کارگیری الگوریتم پردازشی درحکم روش نرمافزاری استفاده شد. آنتنهای به کار گرفته شده، دارای بسامدهای 100، 250 و 500 مگاهرتز هستند.
در رادارگرامهای بهدست آمده، بهسختی نشانههایی از اهداف مورد نظر دیده میشد. ازینرو با استفاده از روندهای پردازشی مربوط به هر آنتن، کیفیت مقاطع تا حد مطلوبی افزایش یافت. رادارگرام آنتن 250 مگاهرتز کارایی و کیفیت بالاتری داشتند، بهگونهای که بسیاری از تاسیسات در این مقطع بهخوبی پدیدار شدند.
تحلیل سرعت به روش هذلولی پراش بوده است. با وجود اینکه در مورد تعیین نوع لولهها و کابلهای مدفون در تحقیقات ژئورادار هنوز باید بررسیهای بسیاری صورت بپذیرد، اما در این تحقیق با توجه به شرایط خاص تاسیسات، تلاشهایی برای تعیین نوع بیهنجاری و تفسیر کامل رادارگرام انجام شده است. درنهایت نتایج بهدست آمده از پردازش و تفسیر دادههای رادار در مقایسه با واقعیت زمین پس از حفاری، بسیار رضایتبخش بودهاست و میتوان از مزایای روش ژئورادار در تحقیقات عمرانی مشابه بهره گرفت.
آنتنهای GPR,پردازش,تاسیسات مدفون,تفسیر رادارگرام,ژئورادار
https://www.ijgeophysics.ir/article_40360.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40360_aff8b8adb77ab25543a81a6472b92000.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
آزمون ثابت بودن چگالی با تانسورگرادیان بهمنظور بهکارگیری صحیح روش فضای گرادیان
107
118
FA
نعیم
موسوی
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
وحید
ابراهیمزاده اردستانی
مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ebrahimz@ut.ac.ir
یکی از روشهای تفسیر دادههای گرانی که بهمنظور تعیین عمق ساختار مدفون از آن استفاده میشود، روش نمودار فضای گرادیان است. در گام نخست، پارامترهای لازم از قبیل طول و زاویه از نمودار گرادیان افقی برحسب گرادیان قائم یا همان نمودار فضای گرادیان، استخراج میشود. سپس با انتقال این پارامترها روی نمودار گرادیان قائم برحسب نیمرخ، امکان تعیین عمق فراهم میآید. یکی از شرطهای استفاده از روش نمودار فضای گرادیان، ثابت بودن چگالی محدوده بیهنجاری است که در صورت برقرار نشدن این شرط، تفسیر نادرست است. برای بررسی یکنواخت بودن چگالی بیهنجاری، میتوان آن را بهصورت یک مکعب در نظر گرفت که خود به چهار مکعب یا منشورتقسیم میشود. اگر چگالی و اندازه همه منشورها یکسان باشد، نمودار مؤلفه GYX دارای چهار قله متقارن خواهد بود. بررسی تقارن موجود بین قلههای نمودار مؤلفه GYX تانسور گرادیان نشان میدهد که تغییر فاکتور چگالی در هر یک از منشورهای مدل بهصورت بر هم خوردن تقارن نمودار ظاهر میشود. ازاینرو نمودار پیشگفته درنقش ابزار تعیین ثابت بودن چگالی یا بهعبارت دیگر ابزاری برای انتخاب دادههای قابل تفسیر در روش نمودار فضای گرادیان که نیازمند شرط ثابت بودن چگالی در کل حجم بیهنجاری است، مطرح است. آزمون مؤلفه GYX تانسور گرادیان در مورد دادههای واقعی نشان داد که چگالی در قسمت نخست از نیمرخ دادهها با تقریب قابلقبول، ثابت است. بهکارگیری روش نمودارهای فضای گرادیان در تفسیر این قسمت از نیمرخ، نتایج قابلقبولی در تعیین عمق بیهنجاری را بهدنبال داشت که در مقایسه با نتایج بهدست آمده از روش اویلر در تعیین عمق از دقت زیادی برخوردار بود. باتلر که مبدع روش تفسیر هندسی بهکمک نمودارهای فضای گرادیان است، فهرستنامهای عرضه کرده است که در آن شکل نمودار فضای گرادیان کلیه ساختارهای متداول در تفاسیر ژئوفیزیکی به چشم میخورد. ازاینرو چنانچه محاسبات بهدرستی صورت گیرد، نمودار فضای گرادیان، مشابه یکی از شکلهای پیشنهادی خواهد بود. در تفسیر بخش دوم از نیمرخ مشاهده شد که نمودار فضای گرادیان حاصل با هیچ یک از نمودارهای پیشنهادی باتلر شباهت ندارد لذا امکان بهکارگیری آن روش وجود نخواهد داشت. آزمون ثابت بودن چگالی برای قسمت دوم با نیمرخ دادههای واقعی صورت گرفت و معلوم شد که چگالی در این قسمت از نیمرخ، ثابت نیست.
نمودار فضای گرادیان,تانسور گرادیان,چگالی,گرانی,تعیین عمق,گرادیان افقی و قائم
https://www.ijgeophysics.ir/article_40361.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40361_dce7ec477ea09e66f83e990aa903f74d.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
پسپردازش برونداد مدل دینامیکی MRI-CGCM3 برای پیشبینی فصلی بارش استان خراسان رضوی
119
133
FA
ایمان
بابائیان
0000-0002-9281-062X
پژوهشکده اقلیم شناسی، سازمان هواشناسی کشور، مشهد، ایران
ibabaeian@yahoo.com
مریم
کریمیان
پژوهشکده اقلیم شناسی، سازمان هواشناسی کشور، مشهد، ایران
راهله
مدیریان
پژوهشکده اقلیم شناسی، سازمان هواشناسی کشور، مشهد، ایران
مدیریت منابع آبی در کشور به سبب وابستگی بخش عمدهای از فعالیتهای اقتصادی به مقدار و توزیع زمانی بارش دارای اهمیت بسیار زیادی است و پیشبینی فصلی یکی از ابزارهای مهم در مدیریت بهینه منابع آبی محسوب میشود. در این تحقیق بهمنظور عرضة پیشبینی فصلی بارش استان خراسان رضوی، برونداد متغیرهای متفاوت مدل دینامیکی MRI-CGCM3، در دوره 1981-2007 روی هفت ایستگاه هواشناسی استان خراسان رضوی پسپردازش شدند. دادههای مدل از سازمان هواشناسی ژاپن اخذ شدند. نتایج نشان داد که استفاده از این روش باعث افزایش دقت پیشبینیهای فصلی میشود؛ بهگونهای که در ایستگاه مشهد با اِعمال فرایند پسپردازش آماری با استفاده از روش همبستگی چندمتغیره خطی، اُریبی و خطای نسبی پیشبینی فصلی بارش بهترتیب از 43/107 به 99/2 میلیمتر و از 15/66 به 78/0 کاهش یافت. همچنین میانگین اُریبی بارش در کل استان از 3/94 به 5/3 میلیمتر کاهش یافت. در این پژوهش پیشبینی فصلی در پنج طبقه بیش از نرمال، نرمال تا بیش از نرمال، نرمال، نرمال تا کمتر از نرمال و کمتر از نرمال تهیه و با دادههای متناظر بارش دیدبانی مقایسه شد. نتایج نشان داد که توانمندی پیشبینی فصلی خام مدل 3/25 درصد است و با اِعمال پسپردازش آماری تا 2/62 درصد افزایش مییابد که حاکی از بهبود 9/36 درصدی در توانمندی پیشبینیها است. همچنین مشخص شد که اگر تعداد طبقات پیشبینی بارش از پنج طبقه به سه طبقه بیش از نرمال، نرمال و کمتر از نرمال کاهش یابد، توانمندی پیشبینی به 6/73 درصد افزایش خواهد یافت. به علت اُریبی بسیار زیاد دادههای خام مدل، اجرای فرایند پسپردازش آماری موجب شد تا خطای پیشبینی در همة ایستگاهها بیش از صددرصد بهبود یابد. علاوه بر این مقایسه نتایج بارش پیشبینی شده با استفاده از روش جاری نشان میدهد که مدل توانسته است بارش های فصل پاییز 1391 را بهخوبی پیشبینی کند. همچنین نتایج روشن ساخت که برخی شاخصهایی که برای راستیآزمایی پیشبینی عددی کوتاهمدت مورد استفاده قرار میگیرند، پاسخ صحیحی برای پیشبینیهای فصلی بهدست نمیدهند.
بارش,پسپردازش آماری,پیشبینی فصلی,ریزمقیاس نمایی,مدل MRI-CGCM3
https://www.ijgeophysics.ir/article_40362.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40362_21c7d65280ee4a23aca090bbf8e6d6dd.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
تعیین پارامترهای ناهمسانگردی و راستای تنش محلی براساس تحلیل پسلرزههای زلزله 29 آذرماه 1389 محمدآباد ریگان (استان کرمان)
134
145
FA
شیرین
میراحمدی شلمزاری
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
احمد
سدیدخوی
0000-0002-7071-045X
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
asadid@ut.ac.ir
علی
رضایی نایه
موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
غلام
جوان دولویی
0000-0002-6546-2412
پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایران
javandoloei@iiees.ac.ir
بررسی پارامترهای ناهمسانگردی در پوسته فوقانی یکی از روشهای مناسب برای بررسی زمینساخت فعال در منطقه است. بدین معنی که میتوان با استفاده از روابط ناهمسانگردی، ارتباط میان رویداد زمینلرزه و فعالیت گسلی خاص و در حالت کلیتر، راستای تنش زمینساختی حاکم بر منطقه را بهدست آورد. چنانچه اندازه یک پارامتر در جهتهای متفاوت اندازهگیری یکسان نباشد، در آنصورت محیط مورد بررسی نسبت به این پارامتر، ناهمسانگرد خوانده میشود. محققان ناهمسانگردی لرزهای در اعماق کم پوسته (10-15 کیلومتر) را نتیجهای از جهتگیری ترجیحی ریزترکهای قائم میدانند. در پژوهش حاضر با استفاده از فاز بُرشی Sg، براساس روش تینبای و همکاران ارائه شده در سال 2004، پارامترهای ناهمسانگردی در پوسته فوقانی منطقه محمدآباد ریگان تعیین شده است. زمینلرزه اصلی در ساعت 22:11:58 روز 29 آذرماه 1389 با بزرگی 5/6 در مقیاس امواج گشتاوری (M<sub>W</sub>) در 52 کیلومتری جنوب شرقی محمدآباد ریگان کرمان و در مرز استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان به وقوع پیوست. برطبق نتایج بهدست آمده حاصل از بررسی 654 لرزهنگاشت مربوط به شش ایستگاه موقت نصب شده از سوی مرکز لرزهنگاری کشوری، آزیموت راستای غالب ناهمسانگردی در منطقه محمدآباد ریگان 9 ± 45 درجه و آزیموت راستای کمینه تنش اصلی در منطقه 9 ± 135درجه بهدست آمده است. همچنین میانگین بزرگی ناهمسانگردی 004/0 ± 18/0 ثانیه محاسبه شده است که با میزان ناهمسانگردی در پوسته فوقانی مطابقت میکند. با مقایسه نتایج حاصل از این پژوهش با روند پسلرزههای تعیین محل شده و بررسیهای جی پی اس میتوان فعالیتهای زمینساختی اخیر در منطقه را به روند گسلی جدید در بخش جنوبی گسل کهورک نسبت داد.
پوسته فوقانی,تنش,شبکه لرزهنگاری موقت,محمدآباد ریگان,موج بُرشی Sg,ناهمسانگردی
https://www.ijgeophysics.ir/article_40363.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40363_01be396db4ba6756814d1dd71750ffbe.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
7
3
2013
11
22
تصویربرداری سهبُعدی پوسته البرز مرکزی با استفاده از زمینلرزههای محلی به روش توموگرافی
146
161
FA
محمدرضا
جعفریزاده
پژوهشکدة مهندسی جهاد کشاورزی، تهران، ایران
محمدرضا
قیطانچی
مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، تهران، ایران
mrghchee@ut.ac.ir
در این تحقیق با استفاده از توموگرافی زمینلرزههای محلی، تصاویر سهبُعدی زیرسطحی مطلوبی از پوسته البرز مرکزی بهدست آمده است. تصاویر بهدست آمده نه فقط با تحلیلهای زمینساختی منطقه همخوانی دارند، بلکه توپوگرافی موهو و ساختار پوسته زیرین کوه آتشفشانی دماوند را تفسیر میکنند. برای به تصویر کشیدن پوستة البرز مرکزی بیش از 11000 زمینلرزه محلی با بزرگای بیشتر از 7/1 مربوط به لرزهنگارهایِ سهمؤلفهایِ دوره کوتاهِ شبکههایِ تهران، مازندران و سمنان، مورد بهرهبرداری قرارگرفته است که در بازه زمانی 1996 تا 2006 و در گستره 34 تا 37 درجه عرض شمالی و 7/49 تا 54 درجه طول شرقی ثبت شدهاند. این زلزلهها، از یکسو برای وارونسازی یکبُعدی با rms خروجی برابر با 15/0 ثانیه برای تعیین میدان سرعتی Vp و رسم نمودار سرعتی برحسب عمق استفاده شدهاند و از سوی دیگر پس از تعیین موقعیت مجدد، درحکم دادههای ورودی وارونسازی سهبُعدی بهکار گرفته شدهاند. بعد از تعیین مدل سهبُعدی اولیه و محاسبه مدل مستقیم به روش تفاضل متناهی، زمانسیرهای شکستی و بازتابی زاویهباز، وارونسازی سهبُعدی صورت گرفت و براساس نتایج آن، مقاطع افقی و قائم از ساختار زیرین ناحیه موردنظر و ناپیوستگیهای لایههای پوسته و موهو رسم و تحلیل شد. وضوح قابلقبول تصاویر خروجی براساس مدل آزمون شطرنجی، اعتبار نتایج را به اثبات میرساند. در تصاویر بهدست آمده از توموگرافی سهبُعدی صورت گرفته روی حجم مدل پوسته زیر شبکه ایستگاهها ، علاوه بر لایه رسوبی، سه لایه فوقانی، میانی و تحتانی بهترتیب از بالا به پایین تا مرز موهو قابل مشاهده است. خروجیهای نهایی نشاندهنده آن هستندکه مدل پوسته بهدست آمده با مقاطع قائم زمینشناسی در تحقیقات اخیر مطابقت دارد. در این خروجیها مشاهده میشود که لایه فوقانی از دو لایه میانی و تحتانی ضخیمتر است بهطوریکه در زیر ارتفاعات البرز و حتی در بعضی نواحی دیگر، دو لایه میانی و تحتانی نازکتر شده و یا کاملاً از بین رفتهاند. در زیر قله دماوند در عمقهای بیش از 48 کیلومتر، سرعت موج لرزهای نسبت به محیط اطراف کاهش مییابد و درعینحال از عمق 6 تا 18 کیلومتر، محل مجرای آتشفشان دماوند از محیط مجاور پُرسرعتتر و نسبت به محیط اطراف خود سردتر است. کمسرعت بودن محفظه آتشفشان دلیل بر گرم بودن این ناحیه نسبت به اطراف است.
توموگرافی,زمینلرزههای محلی,البرز مرکزی,مدل یکبُعدی پوسته,مدل سهبُعدی پوسته,لرزهزمینساخت
https://www.ijgeophysics.ir/article_40364.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40364_a68b62ff073bdaf3d7c296288c56e7c1.pdf