انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
سیگنال تحلیلی و مشتقهای میدان پتانسیل از مرتبه کسری (کاربرد در تفسیر و پردازش)
1
16
FA
جمال الدین
بنیعامریان
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
بهروز
اسکوئی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
پریسا
ایمانی
دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
مشتقهای افقی و قائم میدان معمولا در تعیین لبهها و مرزهای تودههای گرانی و مغناطیسی و همچنین درحکم ابزاری مهم در روشهای تفسیر و پردازش دادههای گرانی و مغناطیسی مورد استفاده قرار میگیرند. بهطورکلی مشتقهای میدان پتانسیل به دو گروه مشتقهای افقی و قائم تقسیم میشوند. مشتقهای میدان را میتوان به دو روش اندازهگیری مستقیم (هنگام برداشت دادهها) و محاسبه با استفاده از روشهای ریاضی بهدست آورد. مشتقهای میدان فیلترهای بالاگذر (High pass filter) هستند و موجب تقویت دامنه نوفهها (noise) و بیهنجاریهای سطحی میشوند و با افزایش مرتبه مشتقگیری دامنه این طول موجهای کوتاه با شدت بیشتری تقویت میشوند، بنابراین مشتقهای مرتبه بالا کاربرد چندانی ندارند. بااینحال بهجای مشتقهای مرتبه بالا میتوان از مشتقهای مرتبه کسری (fractional order derivative) میدان استفاده کرد. از مشتقهای افقی مرتبه کسری میدان میتوان به جای انتقال به قطب (Reduction to the pole) دادهها در عرضهای پایین استفاده کرد، دراینصورت مشکل ناپایداری دادهها در انتقال به قطب در عرضهای پایین، برطرف میشود. در این مقاله روشهای محاسبه مشتقهای میدان، چگونگی تغییرات آنها با تغییر مرتبه مشتقگیری، استفاده از مشتقهای کسری در روش سیگنال تحلیلی و بهکارگیری مشتقهای افقی مرتبه کسری بهجای انتقال به قطب دادهها بررسی میشود. برای ارزیابی اثرات مشتقهای مرتبه متفاوت، این روش روی دادههای مصنوعی ناشی از مدلهای مصنوعی گوناگون اِعمال میشود. بهاینمنظور ابتدا با استفاده از مدلسازی به روش پیشرو، برای مدلهای مغناطیسی ساده از قبیل دایک نازک و استوانه افقی دادههای مصنوعی تولید میشود. در مرحله بعد برای برآورد واقعیتر دادههای واقعی، به دادههای مصنوعی تولید شده نوفه اضافه میشود. درنهایت این روش روی دادههای مغناطیسی هوابردی برداشت شده در منطقهای واقع در کشور سوئد مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به تحقیقات زمینشناسی صورت گرفته، در این منطقه یک توده گرانیتی با چند شکستگی وجود دارد، که در داخل این شکستگیها رگههایی از دیاباز نفوذ کرده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که مشتقهای مرتبه کسری و همچنین مشتقهای مرتبه منفی میدان را میتوان درحکم ابزاری کمکی در تفسیر و پردازش دادهها مورد استفاده قرار داد. همة مراحل محاسباتی با استفاده از برنامههای رایانهای که با استفاده از نرمافزار مَتلَب ازسوی نگارندگان نوشته شده است، صورت میگیرد.
مشتق مرتبه کسری,مشتق قائم,مشتق افقی,سیگنال تحلیلی,واهمامیخت اویلر,میدان پتانسیل
https://www.ijgeophysics.ir/article_40648.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40648_aefc6134af934a85f49d1d61107cdee2.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
واهمامیخت دادههای لرزهای با بهکارگیری نظریه بِیز
17
30
FA
فاطمه
روستائی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
علی
غلامی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
agholami@ut.ac.ir
احمد
سدیدخوی
0000-0002-7071-045X
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
asadid@ut.ac.ir
واهمامیخت یکی از مراحل مهم پردازش دادههای لرزهای است که جزو مسئلههای بدوضع دستهبندی میشود. حل مسئلههای بدوضع بدون اطلاعات اولیه عملاً بیهوده است و درستی این اطلاعات در کیفیت جواب نهایی تاثیر بسیاری دارد. نظریه بِیز، دیدگاه مناسبی برای وارد کردن اطلاعات اولیه در فرمولبندی مسئلههای وارون است. در این مقاله واهمامیخت در چارچوب نظریه بِیز فرمولبندی میشود و جواب مسئله بهصورت بردار بیشینه کننده توزیع احتمال پسین درنظر گرفته خواهد شد. توزیع احتمالهای دنبال سنگین نظیر توزیع لاپلاس و کوشی که منطبق با تنک بودن سری بازتاب زمین هستند درحکم اطلاعات اولیه در حوزه مدل در نظر گرفته میشوند. با عرضة دو تابع پتانسیل جدید و مقایسه آنها با تابعهای پتانسیل بهکارگرفته شده از قبل، سعی در بهبود پاسخ مسئله و کاهش خطای میانگین مربعات(MSE) داریم. از روش (Iteratively reweighted least squares) IRLS بهعلت سادگی و همگرایی مناسب، در بهینهسازی تابع هدف استفاده میشود. بررسی عملکرد توزیعهای دنبال سنگین متفاوت با استفاده از دادههای شبیهسازی شده و دادههای واقعی نشاندهنده کیفیت و قدرت تفکیک بسیار زیاد این روشها در مقایسه با روش واهمامیخت مرسوم وینر است.
واهمامیخت,نظریه بِیز,مسئلههای بدوضع,IRLS
https://www.ijgeophysics.ir/article_40649.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40649_9214f473aae82acfca24fba3fc449c77.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
برآورد مرز بیهنجاریهای مغناطیسی رباط پشتبادام به کمک مشتقات میدان پتانسیل و ترکیبات مکانی و فازی بین آنها
31
45
FA
عبدالحمید
انصاری
دانشکده مهندسی معدن و متالورژی دانشگاه یزد، ایران
h.ansari@yazd.ac.ir
مسلم
فاتحی
دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران، ایران
کمال
علمدار
دانشکده مهندسی معدن، نفت و ژئوفیزیک دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
امروزه استفاده از بررسیهای مغناطیسی، بهخاطر برداشت سریع، در اکتشاف تودههای مغناطیسی بهشکلی گسترده صورت میگیرد. بههمیندلیل، تفسیر دادههای مغناطیسی اهمیت خاصی پیدا کرده است. ماهیت دوقطبی میدان مغناطیسی باعث پیچیدگی تفسیر دادهها میشود. تفسیر را میتوان شامل : مشخص کردن بیهنجاری و مرز توده سبب شونده، برآورد عمق و مدلسازی توده دانست. هدف این مقاله مرحله اول تفسیر، یعنی مشخص کردن محل توده سبب شونده بیهنجاری مغناطیسی و تعیین مرز دقیق آن است. مشتقات میدان مغناطیسی و روابط وابسته به آن، در برآورد مرز تودههای مغناطیسی کاربرد گسترده دارد. در این مقاله، به بررسی مقایسهای بین صافیهای برآورد مرز شامل مشتق افقی، مشتق قائم، سیگنال تحلیلی، زاویه تیلت و کسینوس زاویه تتا پرداخته شده است. برای بررسی و مقایسه کارایی صافیهای ذکر شده، از دادههای مصنوعی که با استفاده از نرمافزار مدلویژن بهدست آمدهاند، استفاده شده است. مقدار بیشینه مشتق افقی روی مرز توده قرار میگیرد، مشتق قائم روی توده مقدار بیشینه و بیرون از آن کمینه مقدار را دارد. مشتق قائم محدوده توده را وسیعتر از مقدار واقعی نشان میدهد که با استفاده از صافی مشتق قائم مراتب بالاتر این مشکل برطرف میشود و از طرف دیگر باعث ایجاد نوفههای مصنوعی میشود. از سیگنال تحلیلی نیز در برآورد مرز توده استفاده میشود که با افزایش عمق توده، از کارایی آن کم میشود. زاویه تیلت که نسبت بین مشتق قائم به مشتق افقی است، روی توده مقدار بیشینه دارد. کسینوس زاویه تتا روی مرز توده مقدار بیشینه را نشان میدهد و بهخوبی مرز توده را تعیین میکند. در آخر دادههای واقعی محدودهای واقع در منطقه رباط پشتبادام یزد مورد پردازش قرار گرفته است.
برآورد مرز,مشتق افقی,مشتق قائم,سیگنال تحلیلی,زاویه تیلت,کسینوس زاویه تتا
https://www.ijgeophysics.ir/article_40650.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40650_a73b5dc1f8a75e7ef35969e04412eaa9.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
پارامترهای چشمه زمینلرزه 25 مهرماه 1388 ری- تهران، با بزرگای گشتاوری 3/4
46
58
FA
زمینلرزه 25 مهرماه 1388 با بزرگای گشتاوری 3/4 با ترکیب دادههای 29 ایستگاه لرزهنگاری محلی و شتابنگاری در منتهاالیه غربی گسل پارچین در جنوب شرق تهران با مختصات 57/35 درجه عرض جغرافیایی شمالی و 51/51 درجه طول جغرافیایی شرقی و عمق 2±15 کیلومتر تعیین محل شده است. سازوکار کانونی این زمینلرزه با استفاده از قطبش اولین رسید از نوع معکوس با مولفه کوچک امتدادلغز تعیین شده است. حل تانسور ممان این زمینلرزه به روش مدلسازی نگاشتهای جابهجایی ثبت شده در شبکه لرزهنگاری ملی نوار پهن ایران نشاندهنده سازوکار معکوس در امتداد شمال غرب -جنوب شرق به موازات گسل پارچین است. عمق سنتروئید این زمینلرزه 2 ± 12 کیلومتر و گشتاور لرزهای1015 × 1/3 نیوتنمتر محاسبه شده است. سازوکار تعیین شده برای این زمینلرزه، شاهد دیگری بر غلبه مولفه سازوکار معکوس در لبه جنوبی البرز و تقویت نظریه تعدیل تغییر شکل در منطقه البرز با تقسیم لغزش روی گسلهای امتدادلغز و معکوس است.
زمینلرزه,سازوکار کانونی,تانسور ممان,گسل پارچین,تهران
https://www.ijgeophysics.ir/article_40651.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40651_f715b4d142b1296524a2cd411cdd8403.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
مقیاس بزرگی محلی (ML) برای البرز مرکزی
59
71
FA
رضا
امامی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
مهدی
رضاپور
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
rezapour@ut.ac.ir
مقیاس بزرگی محلی عمدتاً در محدوده بسامدی ( sec3-5/0) اندازهگیری میشود، از طرفی بسامد طبیعی اغلب سازهها در حدود 1 ثانیه است. در نتیجه گستره خسارت چندان با این مقیاس مرتبط نیست، بنابراین بهمنظور تحلیل مخاطره و مانند آن، تعیین بزرگی محلی برای زلزلههای رخ داده در هر منطقه مورد نیاز است. چون مقیاس بزرگی محلی بسیار متاثر از ساختار پوسته و زمینشناسی منطقه است بنابراین باید برای هر منطقه منحنی تضعیف امواج لرزهای منتشر شده بهدست آید. ما از دو روش پارامتری و ناپارامتری برای معکوسسازی و بهدست آوردن ضرایب منحنی تضعیف استفاده کردیم. وجود داده زیاد ثبت شده در مرکز لرزهنگاری کشوری، ما را بر آن داشت تا مبادرت به تعیین منحنی تضعیف و مقیاس M<sub>L</sub> برای البرز مرکزی کنیم. در این تحقیق از حجم عظیمی از داده که شامل 62523 لرزهنگاشت مربوط به 3889 زلزله میشود، استفاده شده است. دادهها مربوط به زمینلرزههایی است که در محدوده طول جغرافیایی <sup>o</sup>48 تا <sup>o</sup>55 درجه شرقی و عرض جغرافیایی <sup>o</sup>34 تا <sup>o</sup>38 درجه شمالی در بازه زمانی 02/03/1997 تا 13/03/2011 رخ داده و در شبکههای لرزهنگاری تهران، سمنان و ساری ثبت شدهاند. در این تحقیق برای هر شکلموج ثبت شده در لرزهسنج SS-1 که سرعتنگار است لرزهنگاشت ساختگی دستگاه وود-اندرسون تعیین و اطلاعات لازم از جمله بیشینه دامنه استخراج شده است. لازم به ذکر است دامنههای استخراج شده براساس روش اولیه ریشتر، یعنی بیشینه دامنه از خط مبنا تا پیک مولفههای افقی در گروه S و میانگین حسابی آنها برای بهدست آوردن مقادیر واسنجی (کالیبراسیون) مورد استفاده قرار گرفت. تابعهای تصحیح تجربی بهدست آمده از روشهای پارامتری و ناپارامتری بهترتیب عبارتاند از:
-logA<sub>0</sub>=0.9819log(r/100)+0.0028(r-100)+3.0
-logA<sub>0</sub>=1.076log(r)+0.0029(r)+0.5580
که r فاصله کانونی برحسب کیلومتر و A<sub>0</sub> دامنه برحسب میلیمتر است. منحنی تضعیف بهدست آمده در این تحقیق نشان میدهد که تضعیف امواج لرزهای در البرز مرکزی نسبت به ناحیه کالیفرنیا بیشتر است. مقدار Q با توجه به مقدار 0029/ 0k = بهدست آمده در روش ناپارامتری و استفاده از فرمول باکن و جوینز (1984) و فرض V<sub>S=</sub> 3.3 km/sec، برای تناوب یک ثانیه حدود 150 بهدست آمد. تغییرات زمینساختی پوسته منطقه بعد از پرکامبرین و فعالیتهای آتشفشانی در منطقه را میتوان از عوامل اصلی کم بودن مقدار Q برشمرد. تصحیحات ایستگاهی بهدست آمده نشان میدهد که ایستگاه انجیلو (ANJ) از شبکه لرزهنگاری سمنان و ایستگاه پرن (PRN) از شبکه لرزهنگاری ساری بهترتیب دارای تصحیحات ایستگاهی 725/0 و 378/0- واحد بزرگی هستند.
بزرگی محلی (ML),البرز مرکزی,روشهای پارامتری و ناپارامتری
https://www.ijgeophysics.ir/article_40652.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40652_73c81893bfae11997709c28986042978.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
مدلسازی و برگردان دوبُعدی دادههای مغناطیسی منطقه شهمیرزاد استان سمنان بهمنظور تعیین عمق و شکل کانسارهای آهن
72
82
FA
بهروز
اسکوئی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
مهرداد
دریجانی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
از مدلسازی و برگردان دوبُعدی دادههای مغناطیسی برای تعیین عمق، شکل و ماهیت کانسارهای آهن استفاده میشود. در این مقاله از برنامه رایانهای MAG2D در محیط مَتلب برای مدلسازی و برگردان دادههای صحرایی استفاده شده است که براساس الگوریتم کمترین مربعات عمل میکند و یک وزندهی براساس توزیع خودپذیری مغناطیسی با عمق دارد (استوکو و همکاران، 2009). روش ماسک سیگنال برای تمرکز عمل برگردان روی سیگنال بیهنجاری اصلی برای کاهش اثرات نوفه بهکار رفته است. در این مقاله با مدلسازی و تکرار فرایند برگردان روی دادههای مغناطیسی منطقه شهمیرزاد و استفاده از روش ماسک سیگنال، میتوان یک بیهنجاری شیبدار را در محدوده میانی نیمرخها به ضخامت تقریبی 10 متر و به طول تقریبی 100 متر که از سطح زمین تا اعماق امتداد یافته است را مشاهده کرد و با توجه به مطالعات زمینشناسی در منطقه میتوان به ماهیت هماتیتی این کانسار آهن پیبرد.
الگوریتم کمترین مربعات,ماسک سیگنال,مدل دوبُعدی,مدلسازی و برگردان
https://www.ijgeophysics.ir/article_40653.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40653_143defedd45fa011263a851e7dd27805.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
تعیین پارامترهای لامه و LMR در یکی از مخازن جنوب ایران
83
93
FA
ملیحهسادات
کاظمی
دانشگاه فنی و حرفهای، تهران، ایران
پارامتر λ و مدول بُرشی (μ) دو نمونه از مهمترین پارامترهای نشانگر سیال و سنگ محسوب میشوند. پارامتر λ (اولین پارامتر لامه) نسبت به سیال موجود در سنگ حساسیت دارد، درصورتیکه پارامتر μ به ملاط سنگ حساستر است. همچنین نسبت λ/μ که یکی از نشانگرهای سیالی است را میتوان درحکم شاخصی برای تعیین سنگشناسی و تشخیص سیالها بهکار برد. برای تعیین پارامترهای کشسان نیاز به اندازهگیری سرعتهای امواج تراکمی، بُرشی و چگالی است. سرعت امواج تراکمی بهکمک نگارههای صوتی تعیین میشود. سرعت امواج بُرشی را میتوان از نگارههای صوتی بُرشی دوقطبی (DSI) بهدست آورد. در این تحقیق با استفاده از نگارههای صوتی بُرشی دوقطبی پارامترهای لامه و نشانگر LMR در سازندهای کنگان و دالان در یک چاه در میدان پارس جنوبی تعیین شد. مقادیر نشانگرهای lr ،μr و λ/μ در لایه K4 کمترین مقدار را در مقایسه با سه لایه دیگر دارد. همچنین با استفاده از نشانگر سیالی (λ/μ) و پارامتر حجم گاز در ناحیه مخزنی (که مؤید حضور گاز است)، میزان گاز در سازندهای کنگان و دالان مورد مقایسه قرار گرفته است. افزایش پارامتر حجم گاز در ناحیه مخزنی با کاهش مقدار نشانگر سیالی همراه است که مقایسه این دو کمیت تأیید مناسبتری برای حضور هیدروکربورها در ناحیه مورد بررسی است.
پارامترهای لامه,LMR,نگارهDSI,نشانگر سیالی (λ/μ),سازندهای کنگان و دالان
https://www.ijgeophysics.ir/article_40654.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40654_62ab3befa59fd4367d8bf910e73c2ee9.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
بررسی اثر گوارد دادههای رادار در مدل عددی ARPS در شبیهسازی بارش حاصل از سامانة همدیدی 31 مارس 2009 در منطقه تهران
94
112
FA
محمود
صفر
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
amsafar@ut.ac.ir
فرهنگ
احمدی گیوی
0000-0002-9487-4862
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ahmadig@ut.ac.ir
علیرضا
محب الحجه
0000-0002-5906-8486
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
amoheb@ut.ac.ir
استفاده از دادههای راداری در تشخیص پدیدههای جوّی با کیفیت زمانی و مکانی مناسب یکی از روشهای تصحیح پیشبینی عددی کمیتهای جوّی است. در این پژوهش با استفاده از سامانه دادهگواری مدل عددی ARPS تاثیر دادههای راداری بر پیشبینی میانمدت میزان بارش در منطقه تهران و قم مورد بررسی قرار میگیرد. سامانه همدیدی موردنظر که در روز 31 مارس 2009 مناطق مرکزی و جنوبی کشور را تحت تاثیر قرار داد، ناشی از کمفشار سودانی همراه با اثر شدید پُرفشار سیبری بود که موجب بارش قابلتوجه در این مناطق از کشور و کمینه بارش در جنوب البرز شرقی شد.
نتایج نشاندهنده تاثیر دادههای رادار در طول زمان اجرای مدل است، ولی تاثیر این دادهها در زمانهای پایانی اجرای مدل محسوستر است. این بدان علت است که آخرین بخش دادههای رادار در ساعت UTC 30 :10 وارد مدل شده است، در نتیجه تاثیر این دادهها بر نتایج خروجی مدل در بخش انتهایی بیشتر از ساعتهای اولیه ورود دادههای راداری است.
رادار هواشناسی,پیشبینی عددی میزان بارش,مدلARPS,منطقه تهران
https://www.ijgeophysics.ir/article_40655.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40655_0d482aa679ffad9ab304f8cc12a49323.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
بررسی ارتباط تغییرات زمانی غلظت گاز رادون با پسلرزههای زمینلرزه بم بهکمک شبکه عصبی آدالاین
113
126
FA
فروغ
کشوری
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
نوربخش
میرزائی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
nmirzaii@ut.ac.ir
علی
نگارستانی
دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان، ایران
غلظت گاز رادون پس از زمینلرزه بم ( 5/10/1382، 8/6)، در ایستگاهی واقع در غرب بروات در بازههای زمانی 10 دقیقهای ثبت شد. برای بررسی ارتباط زمانی بین تغییرات میزان غلظت گاز رادون و وقوع پسلرزههای زمینلرزه بـم، تاثیر پارامترهای جوّی دما، فشار جوّی و رطوبت خاک روی میزان غلظت گاز رادون با استفاده از شبکه عصبی خطی آدالاین و الگوریتم ژنتیک کمینه شد. تجزیهوتحلیل دادههای غلظت گاز رادون اندازهگیریشده در بـم نشان میدهد که شبکهعصبی آدالاین قادر به شناسایی تغییرات خطی غلظت گاز رادون ناشی از پارامترهای جوّی از بیهنجاریهای حاصل از پسلرزهها است.
زمینلرزه بم,پیشنشانگرهای زمینلرزه,شبکه عصبی,انتشار گاز رادون
https://www.ijgeophysics.ir/article_40656.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40656_9f7837ddb976f80f45ede5f25473fc2d.pdf
انجمن ملی ژئوفیزیک ایران
مجله ژئوفیزیک ایران
2008-0336
2783-168X
6
3
2012
11
21
مقایسه خطای مکانیابی زمینلرزههای محلی در روشهای خطیشده و غیرخطی با استفاده از دادههای شبیهسازی
127
140
FA
وحید
ملکی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
محمدرضا
حاتمی
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
mrhatami@ut.ac.ir
ظاهرحسین
شمالی
0000-0001-6254-7560
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
shomali@ut.ac.ir
مهرداد
پاکزاد
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
pakzad@ut.ac.ir
در این تحقیق با استفاده از شبیهسازی دادههای زمان رسید فازهای لرزهای، نحوه عملکرد روش غیرخطی و خطیشده در مکانیابی زمینلرزهها و برآورد خطای مکانیابی مورد بررسی قرار میگیرد. شبیهسازی صورت گرفته برای سه گروه زمینلرزه در ناحیه البرز مرکزی شامل ناحیه گُسل مشا، ناحیه فیروزکوه و ناحیه قم است. برنامه مورد استفاده براساس روش غیرخطی برنامه NonLinLoc (لوماکس و همکاران، 2000) و برنامه مورد استفاده براساس روشهای خطیشده، برنامه Hypo71 (لی و لاهر، 1972) است. سه گروه زمینلرزه دارای شرایط متفاوتی از نظر تعداد فازهای خوانده شده برای هر زمینلرزه، پوشش آزیموتی و فاصله ایستگاهها تا رومرکز هر زمینلرزه هستند. در این تحقیق بهمنظور بررسی نحوه عملکرد روشهای مکانیابی زمینلرزه دو آزمایش صورت میگیرد. آزمایش اول بررسی عملکرد روشهای غیرخطی و خطیشده در حضور نوفه به شکل زنگولهای در زمان رسیدها و خطای ناشی از هندسه ایستگاه است و آزمایش دوم بررسی عملکرد روشهای غیرخطی و خطیشده در حالت وجود همزمان خطا در زمان رسیدها به شکل زنگولهای و غیرزنگولهای است. بهمنظور ایجاد نوفه با توزیع غیرزنگولهای در دادهها، از مدل سرعتی غیر واقعی (نسبت به آنچه زمینلرزهها از آن تولید شدهاند) استفاده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که روش غیرخطی در تعیین مکان دقیقتر زمینلرزه و همچنین برآورد عدم قطعیت مکانیابی حتی در شرایط نامناسب ایستگاهی بسیار مناسب عمل میکند. همچنین در این تحقیق مشخص شد که استفاده از روشهای خطیشده (در این تحقیق برنامه Hypo71) در صورت فراهم نشدن شرایط بهینه شبکه ایستگاهی و مدل سرعتی مورد استفاده خطای برآورد شده از راه برنامه با خطای واقعی همخوانی ندارد و خطای برآورد شده عمدتاً کمتر از مقدار واقعی آن گزارش میشود.
مکانیابی زمینلرزه ها,روشهای خطیشده,روش غیرخطی,عدم قطعیت
https://www.ijgeophysics.ir/article_40657.html
https://www.ijgeophysics.ir/article_40657_253de475cb5171157f34d4b1fa708b77.pdf